responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اعلام القرآن نویسنده : فرهنگ و معارف قرآن    جلد : 1  صفحه : 193
ج. از شيوه سخن ابراهيم استفاده شده كه گويا پيش از روبه رو شدن با مشركان در انزواى كامل به سر مى‌برده؛ در نتيجه، وضعيّت او به طور كامل، وضعيّت انسان فطرى ابتدايى است كه با اجتماع انسانى، پيچيدگى‌هاى آن و آداب و رسوم حاكم بر آن، آشنايى نداشته و ناگهان با اين همه آشنا شده است. همين حالت را مى‌توان در ديگر آياتى كه احتجاج‌هاى او را با بت‌پرستان بيان كرده نيز مشاهده كرد؛ چنان‌كه درباره بت‌ها از آزر و قوم خويش مى‌پرسد كه اين‌ها چيستند؟ گويى هرگز بت‌پرستى را نديده بود. از آن‌جا كه او همواره خود را در برابر آزر به رعايت ادب ملزم مى‌دانسته نمى‌توان اين گونه سخن را (آن هم در نخستين برخوردها با آزر) تحقير خدايانى كه آزر آن‌ها را مقدّس مى‌دانسته، به شمار آورد. [1] روايات‌ [2] و كلمات مورّخان‌ [3] نيز حاكى از آن است كه چون نمرود در پى كشتن ابراهيم عليه السلام بوده، مادرش وى را در غارى به دنيا آورده و او برهه‌اى از زمان را به تنهايى در همان مخفى‌گاه و دور از اجتماع به سر برده است.
گفته مى‌شود: در اين زمينه، اختلافى بين عالمان حديث و تاريخ وجود ندارد؛ [4] ولى گروهى از مفسّران، اين احتمال را كه ابراهيم پيش از احتجاج ياد شده در سوره انعام، با بت‌ها و اجرام آسمانى آشنايى نداشته باشد، به ادلّه ذيل منتفى دانسته‌اند: 1. بسيار بعيد به نظر مى‌رسد كه انسانى سال‌ها درون غارى زندگى كند و حتّى در يك شب تاريك نيز گام بيرون نگذارد. [5] 2. ممكن است شيوه سخن او با آزر و قوم درباره بتان، از سر تحقير آن‌ها باشد و اين با رعايت ادب در برابر آزر منافاتى ندارد. [6]
3. سخن او در آيه 74 انعام/ 6 خطاب به آزر: «أَتَتّخِذُ أَصناماً ءَالِهَةً إِنّى أَرل- كَ و
[1]. الميزان، ج 7، ص156- 158
[2]. بحارالانوار، ج12، ص 30؛ تفسير قمى، ج 1، ص 213؛ قصص الانبياء، ابن كثير، ص 107
[3]. تاريخ طبرى، ج 1،ص 143؛ تاريخ يعقوبى، ج 1، ص 23- 24؛ مروج الذهب، ج 1، 41
[4]. الميزان، ج 7، ص208
[5]. نمونه، ج 5، ص 311
[6]. منشور جاويد، ج11، ص 231
نام کتاب : اعلام القرآن نویسنده : فرهنگ و معارف قرآن    جلد : 1  صفحه : 193
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست