- در فرض سؤال اگر الزام آنها به اتفاق توسط حاكم شرع ممكن نيست ورثه
با اذن حاكم شرع مورد وصيت را در اختيار اكثر اوصياء كه اتفاق نظر دارند بگذارند
تا طبق نظر خودشان عمل به وصيت نمايند و اگر بعضى از اوصياء امين و بعضى ديگر خائن
باشند با اذن حاكم شرع موصى به را تحت اختيار امناء از اوصياء قرار دهند تا به
تكليف خود عمل نمايند.
س 801
- شخصى در وصيت نامه خود نوشته عوائد ملكى را كه ثلث قرار دادهام
صرف صوم و صلاة و رد مظالم و كفارات مطلقه و امور خيريه نماييد آيا بايد عوائد ثلث
بطور مساوى در مصارف مزبوره صرف شود يا به تفاوت و بر طبق نظر وصى ضمنا مراد از
كفارات مطلقه چيست.
ج
- اگر در وصيت تعيين نشده بطور تساوى در موارد مذكوره صرف نمايند و
نسبت به كفارات مطلقه اگر از حال او ظاهر باشد كه خصوص كفارات معينهاى به ذمه
دارد در همان كفارات صرف شود و الا در كفاراتى كه محتمل است به ذمه او باشد صرف
شود.
س 802
- زنى در حال صحت و ثبات عقل وصيت كرده كه برادرم وصى من است و شوهرم
وكيل كه وصاياى مرا بر طبق وصيت نامه عمل نمايد وكيل كه شوهر زن است مىگويد چون
من اطلاع نداشتم و بى خبر من وصيت كرده من اين وصيت را قبول ندارم و اين وصيت باطل
است در اين صورت تكليف چيست.
ج
- در فرض سؤال اگر وصيت محرز باشد زوج كه تا بعد از فوت نفهميده به
احتياط لازم عملى كه در عهده اوست بايد انجام دهد و رد نكند بلى نسبت به سهم الارث
زائد بر ثلث را مىتواند امضاء نكند.
س 803
- يك نفر در حال حيات خود وصيت مىكند كه هزار تومان از ثلث مالم را
بابت صله ارحام بدو نفر دختر صغيره كه دو نوه موصى هستند بدهند و هزار تومان براى
قرض خود وصيت مىكند و تقريبا هزار تومان هم جهت نماز