- پيشوايان و مراجع تقليد در زمان غيبت، موظّفند آن چه را از قرآن و
سنّت پيغمبر اكرم و أئمّه معصومين سلام اللَّه عليهم اجمعين استفاده مىنمايند خود
عمل كنند و اگر واجد شرائط تقليد باشند ديگران نيز مىتوانند از آنها تقليد نمايند
لذا ممكن است افراد زيادى در تحصيل علم به احكام، زحمت كشيده و قوّه اجتهاد را
پيدا كنند و امّا در زمان حضور امام عليه السّلام كه عالم به احكام واقعيّه است
همه مردم بايد احكام را از او ياد گرفته و عمل نمايند.
س 33
- شخصى بقصد قربت، نماز يا حجّ به جا آورده ولى طبق فتواى مجتهدى كه
از او تقليد مىكرده باطل بوده بعدا اين مجتهد فوت شده و رجوع به اعلم بعد از او
كرده حال اگر طبق فتواى مجتهد ثانى عمل صحيح باشد، آيا مىتواند عمل خود را به
وسيله فتواى مجتهد ثانى تصحيح كند در صورتى كه حين العمل مطابق فتواى مجتهد اوّل
باطل بوده يا بايد اعاده كند؟.
ج
- با فرض آن كه در حال عمل، قصد قربت از او ناشى شده فعلا مىتواند
مطابق فتواى مجتهد ثانى اكتفا بعمل مذكور نمايد.
س 34
- علماء فرمودهاند بايد مكلّف يا مجتهد باشد يا محتاط و يا مقلّد ظاهرا
حصر عقلى است و صورت چهارمى ندارد پس اين كه بعضى فرمودهاند در نفس عمل به احتياط
هم بايد تقليد كند يعنى چه؟.
ج
- نفس عمل به احتياط يكى از موضوعات است و اگر به اجتهاد نتواند
استنباط حكم آن را بنمايد بايد تقليد كند و در خود اين موضوع احتياط ممكن نيست مگر
بترك آن.
س 35
- شخصى پدرش فوت نموده فرزندش مىخواهد امور پدر را انجام بدهد ولى
اطّلاع ندارد كه پدرش از چه كسى تقليد مىكرده در اين صورت تكليف او چيست؟.
ج
- پسر مطابق فتواى مرجع تقليد خود، امور پدر را انجام دهد كافى است.
س 36
- تقليد لازم است كه مقدّم بر عمل باشد يا نه؟ و اگر كسى مقارن عمل
تقليد نمايد صحيح است يا نه؟.