نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 286
تفسير:
اين دو آيه در حقيقت تكميل بحثى است كه در پيرامون دعوت به سوى خدا و معاد و
حقايق اسلام و ترس از مجازات الهى در آيات پيشين گذشت.
نخست مىگويد:" قوم و جمعيت تو يعنى قريش و مردم مكه تعليمات تو را تكذيب
كردند در حالى كه همه حق است، و دلائل گوناگونى از طريق عقل و فطرت و حس آنها را
تاييد مىكند" (وَ كَذَّبَ بِهِ
قَوْمُكَ وَ هُوَ الْحَقُ) [1] بنا بر اين
تكذيب و انكار آنان از اهميت اين حقايق نمىكاهد، هر چند مخالفان و منكران زياد
باشند.
سپس دستور مىدهد كه" به آنها بگو وظيفه من تنها ابلاغ رسالت است، و من
ضامن قبول شما نيستم" (قُلْ لَسْتُ
عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ).
از آيات متعددى كه اين تعبير و مانند آن در آنها آمده است (مانند 107- انعام و
108- يونس و 41- زمر و 6- شورى) استفاده مىشود كه منظور از" وكيل" در
اين موارد كسى است كه مسئول هدايت عملى و ضامن ديگران بوده باشد، به اين ترتيب
پيامبر ص به آنها اعلام مىكند كه اين شما هستيد كه بايد تصميم نهايى را در مورد
قبول و يا رد حقيقت بگيريد، و هدايت را بپذيريد من تنها مامور ابلاغ رسالت و دعوت
الهى هستم.
***
در آيه بعد با يك جمله كوتاه و پر معنى آنها را هشدار مىدهد، و به دقت
كردن در انتخاب راه صحيح دعوت مىكند، و مىگويد:" هر خبرى كه خدا و
[1] ضمير" به" را بعضى به
قرآن برگردانيدهاند و بعضى به خصوص عذاب كه در آيه قبل بود، ولى ظاهر اين است كه
به همه اينها و تمام تعليمات پيامبر ص كه مورد تكذيب و انكار دشمنان پيغمبر بود
برمىگردد، و جمله آخر آيه نيز گواه بر اين معنى است
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 286