نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 26 صفحه : 472
در حديثى از پيغمبر اكرم ص مىخوانيم كه وقتى آيه فوق (وَ جِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ) نازل شده رنگ چهره مباركش دگرگون گشت، اين حالت بر اصحاب گران آمد، بعضى به
سراغ على ع رفتند و ماجرا را بيان كردند، على ع آمد ميان دو شانه پيامبر ص را
بوسيد و گفت:" اى رسول خدا! پدرم و مادرم به فدايت باد، چه حادثهاى روى
داده؟
فرمود: جبرئيل آمد و اين آيه را بر من تلاوت كرد.
على ع مىگويد: عرض كردم: چگونه جهنم را مىآورند.
فرمود: هفتاد هزار فرشته آن را با هفتاد هزار مهار مىكشند و مىآورند! و آن
در حال سركشى است كه اگر او را رها كنند همه را آتش مىزند، سپس من در برابر جهنم
قرار مىگيرم و او مىگويد اى محمد! مرا با تو كارى نيست، خداوند گوشت تو را بر من
حرام كرده، در آن روز هر كس در فكر خويش است ولى محمد مىگويد: رب امتى!
امتى!" پروردگارا! امتم امتم"! [1] آرى هنگامى كه انسان مجرم اين صحنهها را مىبيند تكان
مىخورد و بيدار مىشود، هالهاى از غم و اندوه وجودش را مىپوشاند، نگاهى به
گذشته خويش مىكند، و از اعمال خود سخت پشيمان مىشود اما اين پشيمانى هيچ سودى
ندارد.
انسان آرزو مىكند بازگردد و گذشته تاريك را جبران كند، اما درهاى بازگشت به
كلى بسته است.
مىخواهد توبه كند اما زمان توبه سپرى شده است.
مىخواهد اعمال صالحى بجا آورد تا اعمال سوئش را تلافى كند اما پرونده اعمال
درهم پيچيده شده.
[1]" مجمع البيان" جلد 10
صفحه 483 نزديك به همين معنى نيز در تفسير" در المنثور" آمده است (مطابق
نقل الميزان جلد 20 صفحه 415).
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 26 صفحه : 472