نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 21 صفحه : 36
نداشتند، و
عجب اينكه خود را با اين تقليد هدايت يافته مىپنداشتند، در حالى كه در مسائل
اعتقادى و زيربناى فكرى هيچ انسان فهميده و آزادهاى نمىتواند متكى بر تقليد باشد
آنهم به صورت تقليد" جاهل از جاهل" چرا كه مىدانيم نياكان آنها نيز هيچ
علم و دانشى نداشتند، مغزهاى آنها مملو از خرافات و اوهام بود، و جهل حاكم بر
افكار و اجتماعشان، چنان كه قرآن در آيه 170 بقره مىگويد:
أَ وَ
لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ:"
آيا نه اينست كه پدران آنها چيزى نمىفهميدند و هدايتى نداشتند"؟! تقليد تنها
در مسائل فرعى و غير زيربنايى صحيح است، آنهم تقليد از عالم يعنى رجوع جاهل به
عالم، همانگونه كه در مراجعه بيمار به طبيب، و افراد غير متخصص به صاحبان تخصص
ديده مىشود، بنا بر اين تقليد آنها به دو دليل باطل و محكوم بوده است.
واژه"
امت" چنان كه راغب در مفردات مىگويد به جماعتى مىگويند كه يك نوع ارتباط به
يكديگر دارند، يا از نظر دين، يا وحدت مكان، يا زمان، خواه آن حلقه اتصال اختيارى
باشد يا اجبارى (و از همين رو گاهى به معنى" مذهب" به كار رفته مانند
آيه مورد بحث، ولى معنى اصلى آن همان جماعت و گروه است و اطلاق اين كلمه بر مذهب
نيازمند به قرينه است) [1]
***
[1] در جمله" إِنَّا
عَلى آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ"" مهتدون"
خبر" ان" و" على آثارهم" متعلق به آن است، و اينكه بعضى
احتمال دادهاند" على آثارهم" خبر اول و" مهتدون" خبر دوم
باشد بعيد به نظر مىرسد.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 21 صفحه : 36