نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 601
به حضور قيصر برساند.
ملاقات سفير با قيصر در شهر" حمص" صورت گرفت، اما قبل از اينكه
ملاقات صورت گيرد كارپردازان دستگاه گفتند: بايد در مقابل قيصر سجده كنى و در غير
اين صورت به تو اعتنايى نخواهد كرد،" دحيه" آن مرد هوشيار گفت: من براى
كوبيدن اين سنتهاى نابجا اين همه راه آمدهام، من از طرف صاحب اين نامه آمدهام تا
به قيصر ابلاغ كنم كه بشر پرستى بايد از ميان برود و جز خداى يگانه كسى پرستش
نشود، با اين عقيده چگونه ممكن است براى غير خدا سجده كنم؟! منطق نيرومند فرستاده
پيامبر ص مورد اعجاب آنها قرار گرفت، يك نفر از درباريان گفت: بنا بر اين مىتوانى
نامه را روى ميز مخصوص سلطان بگذارى و برگردى كسى جز قيصر دست به نامههاى روى ميز
نمىزند،" دحيه" از او تشكر كرد و نامه را روى ميز گذارد و بازگشت.
قيصر نامه را گشود ابتداى نامه كه با بسم اللَّه شروع شده بود توجه او را به
خود جلب كرد و گفت: من غير از نامه" سليمان" تا كنون چنين نامهاى
نديدهام! بعد مترجم خود را خواست تا نامه را بخواند و ترجمه كند.
زمامدار روم احتمال داد نويسنده نامه همان پيامبر موعود انجيل و تورات باشد در
صدد بر آمد تا از خصوصيات زندگى وى اطلاع بدست آورد دستور داد تا سراسر شام را
گردش كنند شايد نزديكان محمد ص و يا كسى كه از اوضاع وى اطلاع دارد بيابند، اتفاقا
در همان ايام ابو سفيان و دستهاى از قريش براى تجارت به شام كه جزء روم شرقى بود
آمده بودند، مامور قيصر با آنها تماس گرفت و آنها را به بيت المقدس برد، قيصر از
آنها سؤال كرد آيا در ميان شما كسى هست كه با محمد ص پيوند خويشاوندى داشته باشد.
ابو سفيان گفت: من با محمد ص از يك طايفه هستيم و در جد چهارم به هم مىرسيم،
سپس قيصر از او سؤالاتى كرد و او به ترتيب پاسخ گفت:
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 601