نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 491
اين نكته نيز قابل توجه است كه لفظ" خير" افعل التفضيل است و معادل
فارسى آن" بهتر" مىباشد، و براى برترى چيزى بر چيز ديگر ذكر مىشود ولى
در بسيارى از موارد، به معنى خوب (بدون مفهوم صفت تفضيلى) نيز به كار مىرود و
ظاهر اين است كه در آيه مورد بحث به معنى دوم است. يعنى سرچشمه تمام خوبيها از او
و به دست او است.
جمله" بِيَدِكَ الْخَيْرُ" با توجه به الف و لام استغراق در" الخير" و مقدم شدن خبر بر
مبتدا (زيرا بيدك الخير فرموده نه الخير بيدك) نشان مىدهد كه تمام خيرها و بركات
و نيكها و خوبيها، در دست خدا است، و ضمنا از اين جمله استفاده مىشود كه هم عزت،
خير است و هم ذلت، و هم بخشيدن حكومت و هم گرفتن آن، هر كدام در جاى خود خير است و
بر طبق قانون عدالت، و شرى وجود ندارد، جانيان و بدكاران، خيرشان در آن است كه در
زندان باشند، و نيكوكاران با ايمان، خيرشان در آزادى است.
به تعبير ديگر در جهان هستى شرى وجود ندارد، اين ما هستيم كه خيرات را مبدل به
شر مىكنيم و اگر مىگويد: خير تنها به دست تو است و از شر سخنى نمىگويد، به خاطر
آن است كه شرى از ذات پاك او صادر نمىشود.
جمله" إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ" در واقع دليلى است بر تمام آنچه در اين آيه آمده
زيرا وقتى او بر هر چيز قادر است، حكومت و عزت و خيرات به دست او است.
سؤال:
در اينجا سؤال مهمى مطرح است و آن اينكه ممكن است كسانى از آيه فوق چنين نتيجه
بگيرند كه، هر كس به حكومتى مىرسد و يا از حكومت، سقوط مىكند، خواست خدا بوده و
نتيجه اين سخن، امضاى تمام حكومتهاى جباران و ستمگران تاريخ از قبيل حكومت چنگيز و
هيتلر و ... مىباشد، اتفاقا در تاريخ نيز
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 491