منظور از" انسان" در اينجا انسانهاى عادى و تربيت نايافته در پرتو
تعليمات انبياء است، و گرنه دستپروردگان مردان حق همچون خود آنان در"
سراء" و" ضراء" در ناراحتيها و راحتيها، در ناكاميها و كاميابيها
همواره به ياد او هستند، و دست به دامن لطف او دارند.
منظور از" ضر" در اينجا هر گونه گزند و زيان و ناراحتى است، خواه
جنبه جسمانى داشته باشد يا روحى.
" خولناه" از ماده" خول" (بر وزن عمل) به معنى سركشى و
مراقبت مداوم از چيزى است، و از آنجا كه چنين توجه خاصى مستلزم اعطا و بخشش است
اين ماده در معنى" بخشيدن" به كار رفته است.
جمعى نيز گفتهاند از" خول" (بر وزن عمل) كه به معنى خدمتگزار است،
آمده، بنا بر اين" خوله" به معنى" خدمتگزارانى به او بخشيد"
مىباشد، و سپس در هر گونه بخشيدن نعمت به كار رفته است.
بعضى نيز اين ماده را به معنى فخر و مباهات دانستهاند، بنا بر اين جمله فوق
به معنى مفتخر ساختن كسى از طريق اعطاى نعمتى است [1] رويهمرفته اين جمله علاوه بر مساله اعطاء و
بخشش توجه و عنايت مخصوص خداوند را نيز منعكس مىكند.
تعبير" مُنِيباً إِلَيْهِ" نشان مىدهد كه انسان در حالات سخت كه تمام پردههاى غرور و غفلت كنار
مىرود هر چه غير از خدا است رها كرده و به سوى او باز مىگردد، و در مفهوم"
انابه" و بازگشت اين حقيقت نيز افتاده كه جايگاه اصلى انسان و مبدء و مقصد او
نيز خدا بوده است.
" انداد" جمع" ند" (بر وزن ضد) به معنى مثل و مانند است،
با اين
[1] به" لسان العرب"،"
مفردات راغب" و تفسير" روح المعانى" مراجعه شود.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 19 صفحه : 391