نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 19 صفحه : 224
يافتهترند" (نساء- 51).
بديهى است اين تعجبها و انكارها كه علاوه بر حسد و حب دنيا سرچشمه ديگرى يعنى
اشتباه در" تشخيص ارزشها" داشت هرگز نمىتوانست معيار منطقى براى قضاوت
باشد، مگر شخصيت انسان در اسم و آوازه پول و مقام و سن و سال او است؟ مگر رحمت
الهى بر اين معيارها تقسيم مىشود؟
لذا در دنباله آيه مىفرمايد درد آنها چيز ديگرى است،" آنها در حقيقت در
اصل وحى و ذكر من شك و ترديد دارند" (بَلْ
هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي).
ايراد به شخص محمد ص بهانهاى بيش نيست و اين شك و ترديد آنها در مساله نه
بخاطر وجود ابهام در قرآن مجيد است، بلكه سرچشمه آن هوى و هوسها و حب دنيا و
حسادتها است.
و سرانجام آنها را با اين جمله تهديد مىكند:" آنها هنوز عذاب الهى را
نچشيدهاند كه اينگونه جسورانه در برابر فرستاده خدا ايستادهاند، و با اين سخنان
واهى به جنگ در برابر وحى الهى برخاستهاند" (بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذابِ) آرى هميشه گروهى وجود دارند كه گوششان بدهكار منطق و حرف حساب نيست، و چيزى
جز تازيانههاى عذاب آنان را از مركب غرورشان پياده نمىكند، بايد مجازات شوند كه
درمانشان تنها عذاب الهى است.
***
سپس در پاسخ آنها مىافزايد:" راستى مگر خزائن رحمت پروردگار قادر و
بخشنده تو نزد آنها است" تا هر كه را ميل دارند فرمان نبوت بدهند، و هر كس را
مايل نيستند محروم سازند؟ (أَمْ
عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ).
خداوند به مقتضاى اينكه" رب" است (و پروردگار مالك و مربى عالم هستى
و جهان انسانيت است) كسى را براى رسالتش برمىگزيند كه بتواند مردم را در مسير
تكامل و تربيت رهبرى كند، و به مقتضاى" عزيز" بودنش، مغلوب
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 19 صفحه : 224