نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 19 صفحه : 159
جوجه نوزاد و ضعيف و بىبال و پر از شكم ماهى بيرون آمد، به طورى كه توان حركت
نداشت.
***
باز در اينجا لطف الهى به سراغ او آمد، چرا كه بدنش بيمار و آزرده، و
اندامش خسته و ناتوان بود، آفتاب ساحل او را آزار مىداد، پوششى لطيف لازم بود تا
بدنش در زير آن بيارامد، قرآن در اينجا مىگويد:" ما كدوبنى بر او
رويانيديم" تا در سايه برگهاى پهن و مرطوب بيارامد (وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ).
" يقطين" به طورى كه بسيارى از ارباب لغت و مفسران گفتهاند: هر
گياهى است كه ساقه ندارد، و داراى برگهاى پهن است، مانند بوته خربزه و كدو و خيار
و هندوانه و امثال آن، ولى بسيارى از مفسران و روات حديث در اينجا تصريح كردهاند
كه منظور خصوص كدوبن است (بايد توجه داشت كه" شجره" در لغت عرب هم به
نباتاتى گفته مىشود كه داراى ساقه و شاخه است و هم بدون ساقه و شاخه، و به تعبير
ديگر اعم از درخت و گياه است حتى در اينجا حديثى از پيامبر گرامى اسلام ص نقل
كردهاند كه شخصى به آن حضرت عرض كرد:
" انك تحب القرع"؟" شما كدو را دوست داريد" فرمود
اجل هى شجرة اخى يونس
:" آرى آن گياه برادرم يونس است" [1] مىگويند: كدوبن علاوه بر اينكه برگهاى پهن و
پرآبى دارد و مىتوان از آن سايبان خوبى تهيه كرد مگس نيز بر برگهاى آن نمىنشيند،
و يونس به خاطر توقف در شكم ماهى پوست تنش آن قدر نازك و حساس شده بود كه از نشستن
حشرات بر آن رنج مىبرد، او اندام خود را با اين كدوبن پوشانيد تا هم از سوزش
آفتاب در امان باشد و هم از حشرات.