نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 18 صفحه : 41
اما عده كمى
از بندگان من شكرگزارند"! (وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ
الشَّكُورُ) بديهى است اگر منظور از شكرگزارى تنها شكر با زبان باشد مساله
مشكلى نيست تا عاملان به آن قليل بوده باشند، بلكه منظور" شكر در عمل"
است، يعنى استفاده از مواهب در مسير همان اهدافى كه بخاطر آن آفريده و اعطا
شدهاند، و مسلم است كسانى كه مواهب الهى را عموما در جاى خود به كار گيرند اندكى
بيش نيستند.
بعضى از
بزرگان براى شكر سه مرحله قائل شدهاند: شكر با قلب كه همان تصور نعمت و رضايت و
خشنودى نسبت به آن است.
و شكر با
زبان كه ثنا گفتن نعمت دهنده است.
و شكر ساير
اعضاء و جوارح و آن هماهنگ ساختن اعمال با آن نعمت است.
"
شكور" صيغه مبالغه است و فزونى شكرگزارى را مىرساند كه همان تكرار شكر و
تداوم آن با قلب و لسان و اعضاء است.
البته گاهى
اين صفت براى خداوند نيز آورده شده است مانند آنچه در آيه 17 سوره تغابن آمده
وَ اللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ و منظور از شكرگزارى خداوند آنست كه
به مقدارى كه بندگان در مسير طاعت او گام برمىدارند آنها را مشمول مواهب و الطاف
خويش مىسازد، و از آنها تشكر و سپاسگزارى مىكند، و از فضل خود بيش از آنچه
استحقاق دارند بر آنها مىافزايد.
به هر حال
اين تعبير كه افراد كمى از بندگان من شكرگزارند ممكن است براى بيان عظمت مقام اين
گروه باشد كه افراد نمونهاى هستند، و يا به اين منظور كه شما كوشش كنيد و در زمره
آنان در آئيد تا بر جمع شاكران افزوده شود.
***
آخرين
آيه مورد بحث كه در عين حال آخرين سخن پيرامون" سليمان"
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 18 صفحه : 41