نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 387
آخرين حرف است، چنان كه در ادبيات امروز نيز اخيرا اين تعبير معمول شده كه
هنگام برشمردن چيزى، تمام افراد آن بحث را بدون واو ذكر مىكنند، اما آخرين آنها
حتما با واو خواهد بود، مثلا مىگوئيم" زيد، عمر، حسن و محمد آمدند" اين
واو اشاره به پايان كلام و بيان آخرين مصداق و موضوع است.
اين سخن از مفسر معروف" ابن عباس" نقل شده و بعضى از مفسران ديگر آن
را تاييد كرده و ضمنا خواسته است از همين كلمه واو تاييدى براى اينكه عدد واقعى
اصحاب كهف عدد هفت بوده است استفاده كند، زيرا قرآن پس از بيان گفتههاى بى اساس،
ديگران، عدد حقيقى آنها را در پايان بيان كرده است.
بعضى ديگر از مفسران مانند" فخر رازى" و" قرطبى" تفسير
ديگرى براى اين واو نقل كردهاند كه خلاصهاش چنين است: عدد هفت نزد عرب به عنوان
يك عدد كامل شمرده مىشود، به همين جهت تا هفت را بدون واو مىآورند، اما همين كه
از اين عدد گذشتند واو كه دليل آغاز كلام و استيناف است مىآورند، لذا در اصطلاح
ادباء عرب به" واو ثمانيه" معروف شده است.
در آيات قرآن نيز غالبا به اين مطلب برخورد مىكنيم كه مثلا در سوره توبه آيه
112 هنگامى كه صفات مجاهدان فى سبيل اللَّه را مىشمرد هفت صفت را بدون واو ذكر
مىكند ولى به صفت هشتم كه مىرسد مىگويد:" وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ
لِحُدُودِ اللَّهِ".
و در آيه 5 سوره تحريم در وصف زنان پيامبر ص بعد از ذكر هفت صفت هشتمين را با
واو آورده مىگويد" ثيبات و ابكارا".
و در سوره" زمر" در آيه 71 هنگامى كه سخن از درهاى جهنم مىگويد
مىفرمايد:" فتحت أبوابها" (درهاى آن گشوده مىشود) اما در دو آيه بعد
هنگامى كه سخن از درهاى بهشت به ميان مىآيد مىفرمايد:" و فتحت
أبوابها" آيا اين بخاطر آن نيست كه درهاى جهنم هفت و درهاى بهشت هشت است؟
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 387