نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 434
اين تعبير مفسران را بر آن داشته كه در نكته تشبيه مذكور بيشتر بينديشند:
البته ممكن است بعضى از تشبيهات مانند چشيدن لباس در زبان فارسى معمول نباشد و
از آن تعجب كنيم، ولى در زبان ديگر همچون زبان عربى بيانگر نكته لطيفى باشد، چرا
كه به گفته" ابن راوندى" در پاسخ" ابن اعرابى" كه از او پرسيد
آيا لباس هم چشيدنى است؟! گفت به فرض كه تو در نبوت پيامبر اسلام ترديد كنى در
اينكه او يك عرب (فصيح) بود، نمىتوانى شكى به خود را بدهى [1] و به هر حال اين تعبير اشاره به آن است كه
اولا آن چنان قحطى و ناامنى آنها را فرا گرفت كه گويى همچون لباس از هر سو آنان را
احاطه نموده بود، و بدنشان را لمس مىكرد، و از سوى ديگر اين قحطى و ناامنى آن
چنان براى آنها ملموس شد كه گويى با زبان خود آن را مىچشيدند، و اين دليل بر
نهايت فقر و فلاكت و فقدان امنيت است كه سراسر وجود و زندگى انسان را پر كند.
در حقيقت همانگونه كه در آغاز، نعمت امنيت و رفاه تمام وجود آنها را پر كرده بود.
در پايان نيز بر اثر كفران فقر و ناامنى به جاى آن نشست.
4- كفران نعمت و تضييع مواهب الهى
در روايتى كه در بالا آورديم خوانديم كه اين قوم مرفه آن چنان گرفتار غرور و
غفلت شدند كه حتى از مواد مفيد و محترم غذايى براى پاك كردن بدنهاى آلوده خود
استفاده مىكردند و به همين جهت خداوند آنها را گرفتار قحطى و ناامنى كرد.