نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 223
و در بيراههها سرگردان شوند.
و از آنجا كه خاصيت اعمال اعم از نيك و بد از ناحيه خدا است، نتائج آنها را
مىتوان به خدا نسبت داد.
آرى سنت خداوند بر اين است كه نخست اقدام به هدايت تشريعى مىكند، يعنى
پيامبران را مبعوث مىدارد تا هماهنگ با فطرت، مردم را به توحيد و نفى طاغوت دعوت
كنند، و به دنبال اين هدايت تشريعى، هر شخص و گروهى لياقت و شايستگى از خود نشان
داد مشمول لطف او و هدايت تكوينىاش مىگردد.
آرى اين است سنت هميشگى خدا، نه آن گونه كه فخر رازى و امثال او از طرفداران
مكتب جبر گفتهاند كه خداوند نخست به وسيله انبياء دعوت مىكند، و بعد خودش ايمان
و كفر را جبرا در افراد (بدون هيچ دليلى) مىآفريند و عجب اينكه هيچ سؤال و پرسشى
از خدا در اين زمينه نمىتوان كرد؟ راستى چه ترسيم وحشتناكى از خدا كردهاند كه با
هيچ عقل و عاطفه و منطقى سازگار نيست.
جالب توجه اينكه تعبير آيه فوق در مورد هدايت و ضلالت متفاوت است:
در مورد اول مىگويد" گروهى را خدا هدايت كرد" اما در مورد دوم
نمىگويد" گروهى را خدا گمراه ساخت" بلكه مىگويد حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ (گمراهى براى آنها ثابت شد و دامانشان را چسبيد!).
اين تفاوت در تعبير ممكن است اشاره به واقعيتى باشد كه در آيات ديگر قرآن و
بعضى از روايات وارد شده است كه خلاصهاش چنين است:
در رابطه با مساله هدايت بيشترين سهم مربوط به مقدماتى است كه خدا آفريده، عقل
داده، فطرت را براى توحيد بسيج كرده، پيامبران را فرستاده، آيات تشريعى و تكوينى
را ارائه نموده است، تنها يك تصميمگيرى آزادانه از ناحيه بندگان كافى است كه آنها
را به سر منزل مقصود برساند.
ولى در مساله ضلالت تمام سهم را بندگان گمراه دارند، زيرا بر ضد
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 223