نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 191
از اين
گذشته" آنها موجودات مردهاى هستند كه هرگز بويى از حيات نبرده و نه استعداد
آن را دارند" (أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْياءٍ).
آيا نبايد
معبود حد اقل موجود زندهاى باشد، و از نياز يا عبادت عابدانش آگاه گردد؟ بنا بر
اين چهارمين صفت معبود حقيقى يعنى" حيات" نيز در آنها به كلى منتفى است.
سپس اضافه
مىكند" اين بتها اصلا نمىدانند در چه زمانى عبادت كنندگانشان معبوث خواهند
شد" (وَ ما يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ).
اگر پاداش و
جزا به دست آنها بود حد اقل بايد از" رستاخيز بندگان خود" با خبر باشند،
با اين نادانى چگونه لائق عبادتند؟
و اين پنجمين
صفتى است كه معبود به حق بايد داشته باشد و آنها فاقد آنند
[1] شايد بارها تا كنون گفتهايم كه بت و بت پرستى در منطق قرآن مفهوم
وسيعى دارد، بسيار وسيعتر از خدايان ساختگى از سنگ و چوب و فلزات.
هر موجود و
هر كسى را كه تكيه گاه خود در برابر خدا قرار دهيم و سر نوشت خود را دست او بدانيم
او بت ما محسوب مىشود، به همين دليل تمام آنچه در آيات فوق آمده درباره كسانى كه
امروز ظاهرا خداپرستند اما استقلال يك فرد مؤمن راستين را از دست داده و تكيهگاهى
براى خود از بندگان ضعيف
[1] در تفسير آيه" أَمْواتٌ
غَيْرُ أَحْياءٍ وَ ما يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ"
مفسران غير از آنچه در بالا گفتيم احتمالات ديگرى هم دادهاند، از جمله اينكه
منظور اين است كه بتها نمىدانند كى مبعوث مىشوند سپس به بعضى از آيات استشهاد
كردهاند كه مىگويد:" مشركان و بتهايشان هر دو در جهنم خواهند بود"
(سوره انبياء 68).
ولى روشن
است كه اگر منظور اين باشد ارتباط قابل ملاحظهاى با محتواى آيات قبل و بعد نخواهد
داشت، بنا بر اين صحيح همان تفسيرى است كه در بالا آوردهايم (دقت كنيد).
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 191