responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 212

كشيش والا مقامى رسيدم، كه از نظر زهد و تقوا ممتاز بود، فرقه" كاتوليك از سلاطين و غيره سؤالات دينى خود را به او مراجعه مى‌كردند، من نزد او مدتى مذاهب مختلفه نصارا را فرا مى‌گرفتم، او شاگردان فراوانى داشت، ولى در ميان همه به من علاقه خاصى داشت. كليدهاى منزل ... همه در دست من بود فقط كليد يكى از صندوقخانه‌ها را پيش خود نگاهداشته بود ...

در اين بين روزى كشيش مزبور را عارضه‌اى رخ داد به من گفت به شاگردها بگو: حال تدريس ندارم. وقتى نزد شاگردان آمدم ديدم مشغول بحثند، اين بحث منجر به معنى لفظ" فارقليطا" در سريانى و" پريكلتوس" به زبان يونانى ...

جدال آنها به طول انجاميد، هر كسى رايى داشت ...

پس از بازگشت، استاد پرسيد: امروز چه مباحثه كرديد؟! من اختلاف آنها را در لفظ" فارقليطا" از براى او تقرير كردم ... گفت: تو كداميك از اقوال را انتخاب كرده‌اى؟

گفتم مختار فلان مفسر را اختيار كرده‌ام.

كشيش گفت: تقصير نكرده‌اى، و لكن حق و واقع خلاف همه اين اقوال است، زيرا حقيقت اين را نمى‌دانند مگر راسخان فى العلم، از آنها هم تعداد كمى با آن حقيقت آشنا هستند، من اصرار كردم كه معنى آن را برايم بگوئيد، وى سخت گريست و گفت: هيچ چيز را از تو مضايقه نمى‌كنم ... در فرا گرفتن معنى اسم اثر بزرگى است، ولى به مجرد انتشار، من و تو را خواهند كشت! چنانچه عهد كنى به كسى نگويى اين معنى را اظهار مى‌كنم ... من به تمام مقدسات قسم خوردم كه نام او را فاش نكنم، پس گفت: اين اسم از اسماء پيامبر مسلمين است و به معنى" احمد" و" محمد" است.

پس از آن كليد آن اطاق كوچك را به من داد و گفت: در فلان صندوق را باز كن و فلان و فلان كتاب را بياور، كتابها را نزد او آوردم، اين دو كتاب به خط

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 212
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست