نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 161
روى همين مساله تكيه كرده است، كه ما فعلا با همين اشاره كوتاه از آن
مىگذريم.
پس از يادآورى اين نعمت، دليل آشكار ديگرى را يادآور مىشود و آن مساله"
مرگ" است مىگويد:" سپس خداوند شما را مىميراند" (ثُمَّ يُمِيتُكُمْ).
انسان مىبيند اقوام و خويشان و بستگان و آشنايان يكى پس از ديگران مىميرند و
جسد بىجان آنها زير خاكها مدفون مىشود، اينجا نيز جاى تفكر و انديشه است، چه كسى
هستى را از آنها گرفت؟ اگر هستى آنها از خودشان بود، بايد جاودانى باشد، اينكه از
آنها گرفته مىشود دليل بر اين است كه ديگرى به آنها بخشيده.
آرى آفريننده حيات همان آفريننده مرگ است، چنان كه در آيه 2 سوره مالك
مىخوانيم: الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ
لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا:"
او خدايى است كه حيات و مرگ را آفريده كه شما را در ميدان حسن عمل بيازمايد".
قرآن پس از ذكر اين دو دليل روشن بر وجود خدا و آماده ساختن روح انسان براى
مسائل ديگر در دنباله اين بحث به ذكر مساله معاد و زنده شدن پس از مرگ پرداخته،
مىگويد: سپس بار ديگر شما را زنده مىكند (ثُمَّ
يُحْيِيكُمْ).
البته اين زندگى پس از مرگ به هيچوجه جاى تعجب نيست، چرا كه قبلا نيز انسان
چنين بوده است و با توجه به دليل اول يعنى اعطاى حيات به موجود بىجان، پذيرفتن
اعطاى حيات پس از متلاشى شدن بدن، نه تنها كار مشكلى نيست بلكه از نخستين بار
آسانتر است (هر چند آسان و مشكل براى وجودى كه قدرتش بى انتها است مفهومى ندارد!).
عجب اينكه گروهى بودند كه در حيات دوباره انسانها ترديد داشته و دارند در حالى
كه حيات نخستين را كه از موجودات بيجان صورت گرفته مىدانند.
جالب اينكه قرآن در آيه فوق، پرونده حيات را از آغاز تا انتها در برابر ديدگان
انسان گشوده، و در يك بيان كوتاه آغاز و پايان حيات، و سپس مساله معاد
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 161