نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 467
بين شما هستند بدترند
از منافقينى كه در زمان رسول خدا بودند. پرسيديم: چطور؟ گفت:
منافقين
معاصر رسول خدا 6 نفاق خود را پنهان مىداشتند، و ليكن منافقين امروز نفاق خود
را آشكار مىكنند[1].
[چند روايت
در بيان مقصود از جمله:(نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ)]
و در عيون به
سند خود از قاسم بن مسلم از برادرش عبد العزيز بن مسلم روايت مىكند كه گفت: من از
حضرت رضا (ع) معناى جمله(نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ) را پرسيدم،
فرمود:
خداى تعالى
دچار فراموشى و سهو نمىشود، نسيان و سهو از خصوصيات مخلوق حادث است، مگر
نشنيدهاى كه خداوند فرموده: (وَ ما كانَ رَبُّكَ نَسِيًّا-) پروردگار تو
فراموش كار نيست .
معناى اينكه
در آن آيه فرمود: خدا را فراموش كردند خدا هم ايشان را فراموش كرد اين
است كه به كيفر اينكه خدا را فراموش كردند خدا هم خود ايشان را از ياد خودشان برد
و در نتيجه خود را فراموش كردند، هم چنان كه در جاى ديگر فرموده: (وَ لا
تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ
الْفاسِقُونَ-) و نباشيد مثل كسانى كه خدا را فراموش كردند و خدا هم خودشان را از
يادشان برد، ايشان همان مردم فاسقند و اگر در آن آيه ديگر فرموده:(فَالْيَوْمَ نَنْساهُمْ كَما نَسُوا لِقاءَ يَوْمِهِمْ هذا) معنايش اين
است كه ما امروز ايشان را وا مىگذاريم همانطورى كه ايشان خدا را ترك گفته و خود
را براى ديدار امروزشان آماده نساختند[2].
و در تفسير
عياشى از جابر از ابى جعفر (ع) روايت شده كه از آيه(نَسُوا
اللَّهَ) سؤال شد، ايشان در جواب فرمود: اطاعت خدا را ترك كردند، پس ايشان را
فراموش كرد يعنى ترك كرد[3].
و در همان
كتاب از ابى معمر سعدانى روايت شده كه گفت: على (ع) در معناى آيه(نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ) فرمود: مقصود اين است كه ايشان خدا را در دار
دنيا فراموش كردند و او را اطاعت ننموده، به او و رسولش ايمان نياوردند، خدا هم
ايشان را در روز قيامت فراموش كرد، يعنى از ثواب خود بهرهاى براى آنان نگذاشت و
در نتيجه مانند كسانى شدند كه در تقسيم خير از قلم افتاده باشند[4].
مؤلف: اين
روايت را مرحوم صدوق هم در كتاب معانى به سند خود از ابى معمر از