responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 9  صفحه : 419

[وجوهى كه در توجيه ترتيب ذكر موارد هشتگانه مصرف زكات گفته شده‌]

ديگر ذكر شده وجوهى ذكر كرده‌اند، كه اينك بعضى از آنها از نظر خواننده مى‌گذرد:

از آن جمله يكى اين است كه: اين ترتيب به جهت بيان الاحق فالاحق است، به اين معنا كه از همه آنها مستحق‌تر و سزاوارتر نخست فقراء و پس از آن مساكين و بعد از آن كارمندان بيت المال و همچنين تا به آخر، و چون چهارتاى دومى از نظر ترتيب احقيت مرتبه‌اش بعد از چهار تاى اولى است آن را بعد ذكر كرد. پس، معلوم مى‌شود كه هر يك از هشت مورد جايش همانجايى است كه برايش تعيين شده و داراى رتبه‌اى است كه داده شده، و اگر غير اين بود، يعنى ترتيبى در كار نبود، جا داشت از اين موارد هشتگانه آن شش صنف پول‌بگير را يعنى فقراء و مساكين و مؤلفة قلوبهم و غارمين و ابن السبيل و كارمندان زكات را اول شمرده سپس آن دو مورد را كه پول بگير نيستند يعنى فى الرقاب و فى سبيل اللَّه را با كلمه فى بياورد، و چون چنين نكرده مى‌فهميم ترتيب در كار است‌[1].

البته در اينكه ترتيب در ذكر و يكى را جلوتر از ديگرى آوردن دلالت مى‌كند بر اينكه آنكه مقدم آمده ملاكش مهم‌تر و مصلحتش بيشتر است حرفى نيست، اين معنا را ما نيز قبول داريم، ليكن مقصود اين شخص از كلمه الاحق فالاحق را نفهميديم، زيرا اگر مقصودش همين است كه گفتيم آنكه جلوتر ذكر شده ملاكش مهم‌تر و مصلحتش بيشتر است، كه حرف تازه‌اى نيست، و اگر مقصودش اين است كه در دادن و به مصرف رساندن و يا هر تعبير ديگر، نخست بايد به فقراء و سپس به مساكين و بعدا به فلان و فلان رسانيد، در جواب مى‌گوييم آيه شريفه هيچ دلالتى بر اين معنا نداشته و آن وجهى را هم كه در تاييد گفته خود آورده بهيچ وجه گفته‌اش را تاييد نمى‌كند.

وجه ديگرى كه زمخشرى آن را در كشاف نقل كرده اين است كه: اگر در چهار مورد دوم، از لام به فى عدول شده براى اعلام اين جهت است كه چهار مورد اخير در استحقاق اين صدقات مقدم بر آن چهار مورد اولند و اين معنا را كلمه فى افاده مى‌كند، چون اين كلمه ظرفيت را مى‌رساند، و در آيه مورد بحث مى‌فهماند كه چهار مورد اخير سزاوارترند به اينكه صدقات در ميان آنان توزيع شود، براى اينكه هر يك از اين موارد به چند جهت استحقاق را دارند، مثلا فى الرقاب هم برده‌اند و هم اسير و هم وا مانده در پرداخت مال الكتابة. و غارمين هم بدهكارند و با زكات بدهيشان داده مى‌شود و هم از قيد بدهكارى آزاد مى‌گردند و هم نجات مى‌يابند، و اگر در كار جهاد و يا سفر حج هم باشند باز استحقاقشان بيشتر است،


[1] تفسير المنار ج 10 ص 507

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 9  صفحه : 419
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست