نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 343
و ممكن است كه قول
طبرسى را بدين صورت تكميل نمود: بطورى كه از اخبار و پارهاى آيات برمىآيد صورت
گنجينهداران در آن روز بطرف پشت قرار گرفته و در نتيجه از آن طرف صورت و پشت و
پهلوهايشان را داغ مىگذارند.
و در الدر
المنثور است كه عبد الرزاق در كتاب مصنف از ابو ذر روايت كرده كه گفت:
بشارت باد به
گنجينهداران به داغ در پيشانى و پشت و پهلويشان[1].
و نيز در
همان كتاب آمده كه ابن سعد و ابن ابى شيبه و بخارى و ابن ابى حاتم و ابو الشيخ و
ابن مردويه از زيد بن وهب روايت كردهاند كه گفت: من در ربذه ابو ذر غفارى را
زيارت كردم، و از او پرسيدم چرا در اين سرزمين منزل كردهاى؟ فرمود: من در شام
بودم و اين آيه را زياد مىخواندم(وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ
الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ
بِعَذابٍ أَلِيمٍ) معاويه مىگفت: اين آيه در باره ما مسلمانان نازل نشده،
بلكه در باره اهل كتاب آمده است، من گفتم: خير چنين نيست، هم در باره ماست و هم در
باره ايشان[2].
و باز در
الدر المنثور است كه مسلم و ابن مردويه از احنف بن قيس روايت كردهاند كه گفت: ابو
ذر وارد شد و گفت: بشارت باد بر گنجينهداران به روزى كه داغ بر پيشانيشان
بگذارند، آن چنان كه از پس گردنشان بيرون آيد، و بر پشتشان بگذارند آن چنان كه از
پهلوهايشان سر درآورد. من پرسيدم اين چه تفسيرى است؟ گفت: من نمىگويم مگر آنچه را
كه از پيغمبر ايشان شنيدهام[3].
و نيز در آن
كتاب است كه احمد در كتاب زهد از ابى بكر بن منكدر روايت كرده كه گفت: حبيب بن
سلمه در ايامى كه امير شام بود سيصد دينار براى ابو ذر فرستاد و پيغام داد اين را
در حوائج خود مصرف كن. ابو ذر گفت: آن را بردار و برگردان، آيا او كسى را از ما
مغرورتر به خدا نيافت، ما را سايهبانى كه در زير آن خود را از سرما و گرما
بپوشانيم و سه تا گوسفند كه عصرها از صحرا بيايند و ما را از شير خود بهرهمند
سازند و كنيزى كه با خدمت خود بر ما منت گذارد بس است، و من بدون تعارف از داشتن
بيشتر از اين بيمناكم[4].
و نيز در
همان كتاب است كه بخارى و مسلم از احنف بن قيس روايت كردهاند كه گفت: من در ميان
گروهى از قريش نشسته بودم كه ناگهان مردى ژندهپوش و ژوليده موى با قيافهاى خشن
نزديك آمد و بالاى سر ايشان ايستاد، و پس از اداى سلام گفت: بشارت باد