نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 230
رسول خدا 6 ابو بكر
را از امارت حجاج نيز عزل كرده و على را بدان مامور نمود و اين بهتانى است صريح و
مخالف با يك مساله عمليى كه خاص و عام از آن با خبرند.
بلكه حق مطلب
اين است كه على (كرم اللَّه وجهه) مكلف به يك امر مخصوصى بوده، و در سفر مورد بحث
تابع ابى بكر و او امير الحاج و مامور به اقامه يكى از اركان اجتماعى اسلام بوده
است، چه تبعيتى از اين بهتر كه حتى وقت و زمان انجام وظيفه را هم ابو بكر براى على
تعيين مىكرده و همانطورى كه در روايات گذشته مشاهده شد مىگفته است: يا على
برخيز و رسالت رسول خدا را به اين مردم برسان و همانطورى كه در روايت ابو
هريره تصريح بر اين مطلب بود كه به ساير پيروانش مىگفت: برخيزيد و على را
كمك كنيد روايت مزبور را صحيح بخارى و مسلم و ديگران نقل كردهاند.
[اشكالات
وارده بر گفتههاى صاحب المنار]
صاحب المنار
سپس مساله امارت ابى بكر را دنبال كرده و با آن و همچنين به اينكه ابى بكر نزديك
وفات رسول خدا 6 در محراب آن حضرت به نماز ايستاد استدلال كرده است بر اينكه ابى
بكر در ميان تمامى اصحاب رسول خدا 6 از همه افضل بوده[1].
اما اينكه
گفت: با اينكه اخبار داله بر وجوب تبليغ دين به حد استفاضه است ...
معلوم مىشود كه وى معناى كلمه وحى را كه فرمود: لا يؤدى عنك الا انت او رجل
منك آن طور كه بايد نفهميده و نتوانسته است ميان آن و ميان لا يؤدى
منك الا رجل منك فرق بگذارد، و در نتيجه خيال كرده است اطلاق وحى مزبور با
وجوب تبليغ دين بر غير رسول خدا 6 و خاندانش از ساير مسلمين منافات داشته، و لذا
در مقام برآمده كه اطلاق مزبور را به وسيله اخبار مستفيضهاى كه دلالت مىكند بر
وجوب تبليغ دين بر همه مسلمانان دفع كند، و آن را مقيد و مخصوص نقض و الغاء
پارهاى از پيمانها سازد، و به همين منظور حكم الهى را به يك سنت عربى تبديل
نموده، و همين اشتباه وادارش كرده كه خيال كند كسانى كه كلمه وحى را بر اطلاقش
باقى گذاشتهاند از يك امرى كه نزديك به ضرورى در نزد مسلمين است غفلت ورزيدهاند،
و آن امر ضرورى وجوب تبليغ بر عامه مسلمين است، تا آنجا كه براى ضرورى بودن آن به
روايات صحيح بخارى و مسلم و غير آن دو تمسك كرده كه در آنها دارد رسول خدا
فرمود: حاضرين به غائبين ابلاغ كنند و حال آنكه همانطورى كه از نظرتان
گذشت معناى جمله وحى اين نيست كه صاحب المنار فهميده.