responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 9  صفحه : 157

به كلى باطل مى‌گشت، و همچنين اگر همه چيز را حتى متنافيات را دشمن مى‌داشت باز زندگيش باطل مى‌شد. و از طرفى خداى تعالى خلقت بشر را بر اساس زندگى اجتماعى قرار داده، چون قوا و ابزارى كه در فرد فرد انسان است قاصر از اين است كه تمامى حوايج و ضروريات زندگى او را تامين نمايد و او ناگزير از اين است كه بطور دسته جمعى زندگى كند، و اين نيز بديهى و روشن است كه انسان وقتى مى‌تواند بطور دسته جمعى زندگى كند كه هر فردى كه داراى امكاناتى از قبيل مال و جاه و يا زينت و جمال و يا هر چيز ديگرى- كه طبايع بشرى براى آن ارزش قائل بوده و يا كم و بيش هواهاى نفسانى به آن تعلق مى‌گيرد- بوده باشد كه افراد ديگر فاقد آن باشند.

و همين معنا خود اولين چيزى است كه مايه بروز عداوت و دشمنى در دلها و باعث پديد آمدن بخل در نفوس مى‌شود، و در نتيجه افراد به جان يكديگر افتاده و در جان و عرض و مال يكديگر و تجاوز در هر چيزى كه به آن متنعمند و بر سر آن فعاليت و كشمكش دارند ظلم و تعدى نموده و خود باعث گسترش محروميت‌ها مى‌گردند، و آتش خشم و عداوت را در دلهاى خود شعله‌ور مى‌سازند.

همه اينها اوصاف و غريزه‌هايى است باطنى كه در دلهاى افراد اجتماع نهفته است، و خواه ناخواه در مسير زندگيشان در خلال اعمال و برخورد فعاليت‌ها جلوه نموده و بعضى از آنها با بعضى ديگر اصطكاك پيدا مى‌كند، و همين اصطكاك‌ها است كه موجب بروز فتنه‌ها و مصايب اجتماعى گشته مردم را به هلاكت انداخته و زراعت و نسل را به نابودى تهديد مى‌كند، شاهد اين معنا حوادثى است كه در همه اعصار در ميان همه اقوام جريان داشته است.

و در هر زمان كه هدف هر جامعه و هر امتى بهره‌مندى از زندگى مادى باشد و فكر و ذكرش محدود در چهار ديوارى زندگى دنيا گردد چنين امتى نمى‌تواند ماده اين فساد را از ريشه بر كند، چون دنيا، دار تزاحم است، و- همانطورى كه گفته شد- قوام اجتماع بر اساس منافع اختصاصى است و استعداد افراد هم مختلف است، و حوادثى كه پيش مى‌آيد و عوامل مؤثر و اوضاع و احوال خارج همه در معاش و زندگى آنان دخالت دارند. هم چنان كه قرآن در باره تاثير اختلاف اوضاع و احوال در زندگى انسان مى‌فرمايد:(إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً)[1] و(إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ)[2] و نيز مى‌فرمايد:


[1] انسان آزمند آفريده شده، وقتى كه بدى به او برسد نالان است، و وقتى كه خيرى به او برسد( از انفاق) خوددارى كننده است. سوره معارج آيات 19- 21

[2] همانا نفس انسان، بسيار امر كننده به زشتى است. سوره يوسف آيه 53

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 9  صفحه : 157
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست