responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 83

و نيز از آن جمله اين چند بيت است كه در دم مرگ به عنوان وصيت سروده است:

اوصى بنصر النبى الخير مشهده‌

عليا ابنى و شيخ القوم عباسا

و حمزة الاسد الحامى حقيقته‌

و جعفرا ان يذودوا دونه الناسا

كونوا فدى لكم امى و ما ولدت‌

فى نصر احمد دون الناس اتراسا[1]

و از اين قبيل ابيات در قصائد مشهور آن جناب و وصيت‌ها و خطبه‌هايش آن قدر زياد است كه اگر بخواهيم همه را در اينجا نقل كنيم كتاب طولانى مى‌شود.[2] و عمده دليل كسانى كه مى‌گويند ابو طالب اسلام نياورده بعضى از رواياتى است كه از طريق عامه در اين باره نقل شده، و در قبال آن روايات اجماع اهل بيت (ع) و بعضى از روايات ديگر از طريق خود عامه و اشعارى كه از آن جناب نقل شده همه دلالت بر اسلام وى دارند، تا ببينى اشخاص كدام يك از اين دو قول را اختيار نموده و كدام يك از اين دو دليل را ترجيح دهند.

[دو روايت در مورد عالم ذر، در ذيل جمله: (وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ ...) ]

و در تفسير عياشى از خالد از ابى عبد اللَّه (ع) روايت شده كه فرمود: اگر مشركين به دنيا برگردند باز همان شرك را از سر خواهند گرفت، براى اينكه اينها در اصل ملعونند.[3] و در همان كتاب از عثمان بن عيسى از بعضى از اصحابش از امام صادق (ع) روايت شده كه فرمود: خداى تعالى به آب فرمود گوارا و شيرين شو تا از تو بهشتم و بندگان صالحم را خلق كنم، و نيز به آب فرمود: شور و تلخ شو تا از تو آتشم و اهل معصيتم را بيافرينم. آن گاه اين دو آب را با خاك بياميخت و با دست راست خود قبضه‌اى از آن برگرفته مخلوقاتى به ريزى ذره بيافريد، آن گاه از خود آنها عليه خودشان گواهى خواست كه آيا من پروردگار شما نيستم؟ و آيا اطاعتم بر شما واجب نيست؟ گفتند چرا.

آن گاه به آتش فرمود: آتش شو، ناگهان آتشى افروخته شد، به آن ذرات فرمود: در آتش‌


[1] وصيت مى‌كنم به يارى پيغمبر نيك محضر، پسرم على را و شيخ قوم عباس را و شير حمايت كننده حمزه را و جعفر را كه از وى در سختى دفاع كنند، مادرم و آنچه زائيده، فداى شما باد، در يارى احمد در مقابل مردم سپرهايى باشيد.

[2] تفسير مجمع البيان ج 3 ص 287

[3] تفسير عياشى ج 1 ص 359 ح 19

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 83
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست