responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 81

طبرى هم به سند خود روايت كرده كه وقتى رؤساى قريش حمايت ابو طالب را از رسول اللَّه 6 ديدند نزد وى اجتماع كرده گفتند: ما عمارة بن وليد را كه زيباترين و سخى‌ترين و شجاع‌ترين جوانان قريش است آورده‌ايم كه به تو واگذارش كنيم و تو در عوض برادرزاده‌ات را كه باعث تفرقه جماعت ما شده و عقايد ما را خرافات و سفاهت دانسته به ما واگذار كنى تا او را بكشيم. ابو طالب فرمود: شما با من انصاف نكرديد، فرزندتان را به من مى‌دهيد تا آب و نانش دهم و من فرزند خود را به شما واگذار كنم تا او را بكشيد؟

انصاف اينست كه شما قريش هم از هر خانواده يك فرزند از فرزندان خود را به من واگذار كنيد تا بكشم، آن گاه گفت:

منعنا الرسول رسول المليك‌

ببيض تلألأ كلمع البروق‌

اذ ودوا حمى رسول المليك‌

حماية حام عليه شفيق‌[1]

و كلمات و اشعارى كه از او نقل شده و دلالت بر اسلامش مى‌كند بسيار و بى شمار و همه مشهور است، از آن جمله اين شعر است:

لم تعلموا انا وجدنا محمدا

نبيا كموسى خط فى اول الكتب‌

ا ليس ابونا هاشم شد ازره‌

و اوصى بنيه بالطعان و بالضرب‌[2]

و نيز از آن جمله، اين دو بيت است كه از ابيات قصيده او است:

و قالوا لا حمد انت امرؤ

خلوف اللسان ضعيف السبب‌

الا ان احمد قد جاءهم‌

بحق و لم ياتهم بالكذب‌[3]

و از آن جمله اين چند بيت است كه آن جناب در ضمن اشعارى كه در باره داستان‌


[1] رسول را كه فرستاده خداى مالك عالم است با شمشيرهايى كه چون شعاع برق تلألؤ دارد از گزند دشمنان حفظ نموديم، آرى، من دفع مى‌دهم و حمايت مى‌كنم از رسول آن خدايى كه مالك عالم است و اين حمايتم حمايت كسى است كه به وى شفيق و مهربان است. تاريخ طبرى ج 2 ص 326 ط مصر.

[2] مگر نمى‌دانيد كه ما محمد6 را پيغمبرى يافتيم مانند موسى، همان پيغمبرى كه در كتب آسمانى اسمش برده شده؟ مگر ما را نمى‌شناسيد و نمى‌دانيد كه پدر ما هاشم، خود آماده دفاع از چنين فرزندى بود و وقتى هم كه موفق بديدارش نشد فرزندان خود را وصيت كرد به ضرب و طعن در برابرش.

[3] به احمد( رسول اللَّه) مى‌گويند تو مرد دروغگويى هستى، و براى پيش بردن مرام خود وسيله‌اى در دست ندارى، و ليكن احمد( رسول اللَّه) مرد دروغگويى نيست، بلكه به حق به سوى آنان فرستاده شده است.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 81
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست