responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 73

فروش مى‌شد و من آن را مى‌خريدم.

(بَلْ بَدا لَهُمْ ما كانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ ...) ظاهر كلام اين است كه مرجع ضمير در لهم و كانوا و يخفون يكى است و آن عبارت است از مشركين كه در آيات قبل ذكرشان گذشت، و نيز ظاهر اين است كه مراد از قبل همان دار دنيا است. بنا بر اين معناى آيه اين مى‌شود كه: وقتى مشركين به لب پرتگاه دوزخ قرار مى‌گيرند، با ديدن آتش، آنچه كه در دنيا پنهان مى‌داشتند برايشان ظاهر مى‌شود، و همين ظهور وادارشان مى‌كند كه آرزوى برگشتن به دنيا و ايمان به آيات خدا و دخول در جماعت مؤمنين كنند. و نيز از ظاهر آيه استفاده مى‌شود كه چيزى جز همان آتشى كه با آن مواجه مى‌شوند، برايشان ظاهر نمى‌شود، پس معلوم مى‌شود اين آتش همان عمل آنان بوده و كفرى بوده كه در دنيا مى‌ورزيدند و با كفر خود حق را با آنكه برايشان روشن بوده مستور و پوشيده مى‌داشتند، هم چنان كه آيه شريفه:(لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ)[1] هم به همين معنا اشاره مى‌كند.

[مواجه شدن با آتش و هول روز قيامت كفار را به تمناى رجوع به دنيا وادار مى‌كند نه ظهور حق‌]

و كفار را بر تمناى رجوع به دنيا وادار نكرد مگر همان برخورد به آتش و هول روز قيامت، نه مساله ظهور حق، چرا كه از ظاهر آيه مورد بحث و آيه سابق الذكر چنين برمى‌آيد كه حق و حقيقتى كه در دنيا به آن كفر مى‌ورزيدند، هم در دنيا و هم در قيامت و قبل از برخورد به آتش برايشان روشن بوده، چنان كه بعضى از آياتى كه متعرض مباحثى نظير مبحث ما است، نيز به اين معنا اشعار دارد، از آن جمله اين دو آيه است:

(وَ إِذا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَةُ لا رَيْبَ فِيها قُلْتُمْ ما نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ)[2] و(وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ، وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ)[3].


[1] تو آن روز از چنين روز و چنين عالمى غفلت داشتى اينك ما پرده‌ات را پس زديم پس چشمت امروز تيز بين است. سوره ق آيه 22

[2] وقتى به آنان گفته مى‌شود وعده خداوند حق و آمدن قيامت قابل ترديد نيست مى‌گويند ما قيامت سرمان نمى‌شود و آن را جز خيالى موهوم نمى‌پنداريم و در باره آن يقين نداريم و نمودار مى‌شود براى ايشان اعمال بدشان و دامنگيرشان مى‌شود آن چيزى كه مسخره‌اش مى‌كردند. سوره جاثيه آيه 32

[3] و اگر همه آنچه كه در زمين از اموال هست بلكه دو برابر آن ملك ستمكاران بود حاضر مى‌شوند كه همه آن را بدهند و در عوض از ناراحتى عذاب قيامت برهند زيرا كه آن روز از ناحيه خدا عذابهايى مى‌بينند كه خيالش را هم نمى‌كردند، و ظاهر مى‌شود براى آنان جزاى گناهانى كه مرتكب شده بودند، و نازل مى‌شود بر آنان همان عذابى كه وقتى از انبيا وصفش را مى‌شنيدند و بر آن پوزخند مى‌زدند. سوره زمر آيه 48

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 73
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست