responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 432

مى‌كند كه از ناحيه خودش تقاضاى هدايت داشته باشد، و به آن كسى رحم مى‌كند كه از او رحم بخواهد، و اما كسى كه از هدايت و رحم او اعراض مى‌كند او را هدايت ننموده ترحم نمى‌كند.

البته هدايت به معناى نشان دادن راه شامل هدايت همه افراد انسان مى‌شود، و ليكن هدايت به معناى رسانيدن به مطلوب مختص كسانى است كه در صدد تحصيل آن برآمده بخواهند از اين موهبت الهى بهره‌مند شوند، و با فسق و فجور و كفر و عناد راه خود را منحرف نسازند، چنين كسانى به پاكيزه‌ترين زندگانى زنده خواهند شد، و اما آنان كه پيرو هواى نفس خويشند و با حق دشمنى نموده، و خود را بزرگتر از خدا پنداشته، با خدا مكر و به آيات خدا استهزا مى‌كنند چنين كسانى را خداوند از رسيدن به مطلوب كه همان سعادت زندگى است محروم نموده، آنان را در عين داشتن علم به عواقب كار خويش دچار شقاوت و ضلالت مى‌كند و دلهايشان را به كفر مهر مى‌كند تا براى هميشه روى نجات نبينند.

[در نظام عالم تشريع نيز سنت عليت و معلوليت حاكم است و هدايت نصيب كسى مى‌شود كه در صدد تحصيل آن باشد]

اين است سنت پروردگار در نظام تشريع، و اگر اينطور نبود قطعا نظام اسباب و قانون عليت و معلوليت باطل گشته و جاى خود را به گزاف و هرج و مرج مى‌داد، مصالح و حكم و هدفها لغو مى‌شد، و فساد اين نظام به نظام تكوين هم سرايت نموده آن را نيز باطل مى‌كرد، براى اينكه برگشت تشريع بالأخره به تكوين است، اگر فساد در اين رخنه كند قطعا به آن نيز سرايت مى‌كند.

مثلا اگر چنانچه خداوند كفار را طورى مى‌آفريد كه به اضطرار مجبور به قبول ايمان مى‌بودند و راه ديگرى جز اين نبود تا بدان راه بيفتند انسان هرگز در دو راهى ايمان و كفر قرار نمى‌گرفت، و اختيارى كه وسيله تحصيل ايمان است باطل شده نيك و بد از بين مى‌رفت و همه افراد بشر كامل و بدون نقص مى‌شدند، و همه در قرب پروردگار و داشتن كرامت يكسان مى‌گرديدند، و معلوم است كه در چنين فرضى ديگر معنايى براى دعوت انبيا و تربيت و تكميل نمى‌ماند، و از طرفى اختلاف مراتب استعدادها و اختلاف اعمال و احوال و ملكات از بين مى‌رفت، و در نتيجه نظام انسانى و نظامى كه به آن احاطه داشته و در آن كار مى‌كند به نظام ديگرى متبدل مى‌شد كه در آن نه از انسانى خبرى بود نه از درك و شعور خاص انسانى- دقت فرمائيد-.

از اين بيان به دست آمد كه در تفسير آيه مورد بحث هيچ احتياج و اجبارى در كار نيست كه آن را بر ايمان اضطرارى حمل نموده و بگوييم مراد از آن اين است كه اگر خدا بخواهد مى‌تواند به قهر و اجبار آنان را وادار به ترك شرك كند ، چون غير اين را هم مى‌توان‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 432
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست