نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 374
نخست، كلام را با ذكر
محاجه با اهل كتاب افتتاح نموده و سپس اين معنا را خاطرنشان مىسازد كه شديدترين
ظلمها شرك به خدا و افتراى بر او و يا انكار نبوت پيغمبران واقعى و يا ادعاى چيزى
است كه حقيقت نداشته باشد مثل همين كه گفتهاند:(سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ).
آن گاه
سرانجام كار اينگونه ستمگران را در دم مرگ در آن موقعى كه ملائكه قبض روح، دست به
كار كشيدن جان آنان مىشوند ذكر نموده، و در آخر آيات ادله توحيد خداى تعالى و
پارهاى از اسماى حسنى و صفات علياى او را ذكر مىكند.
[موارد
استعمال كلمه قدر و معناى جمله:(وَ ما
قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ)]
(وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى
بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ) قدر و قدر از هر
چيزى كميت و كوچك و بزرگى و كم و زيادى آن است، مثلا وقتى گفته مىشود: قدرت
الشيء قدرا و يا گفته مىشود: قدرت الشيء تقديرا مقصود اين
است كه من كميت و حدود ظاهرى و محسوس فلان چيز را معلوم و بيان كردم، اين معناى
اصلى و لغوى اين كلمه است، و ليكن كلمه مزبور را از معناى اصليش تجاوز داده و در
امور معنوى و غير محسوس نيز استعمال كردهاند، مثلا مىگويند فلانى در بين
مردم و در ميان اجتماع داراى قدر و منزلت است و مقصودشان اين است كه فلانى
در جامعه خود وزنهاى است داراى ارزش اجتماعى.
و از جهت
اينكه تقدير و تحديد هر چيز غالبا توأم با توصيفى است كه طرف را از حال آن چيز
آگاه مىكند لذا كلمه قدر و تقدير بطور استعاره، هم بر آن
اوصاف اطلاق مىشود و هم بر آن معرفت و آگاهى، مثلا گفته مىشود: قدر الشيء
و قدره يعنى وصف كرد فلان چيز را و نيز گفته مىشود: قدر الشيء و
قدره يعنى معرفت به فلان چيز حاصل كرد و اينگونه استعمالات همه صحيح و لغوى
است.
از اين رو
استعمال لفظ قدر در باره خداى تعالى نيز به همه اين معانى كه گفته شد جايز است، و
آيه مورد بحث را به همه آن معانى مىتوان تفسير نموده و گفت: معناى جمله(ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ) اين است كه مردم نمىتوانند خدا را آن
طور كه لايق ساحت او است تعظيم كنند، چون عقل و وهم ايشان و هيچ حسى از حواسشان
نمىتواند به ذات خداى تعالى احاطه پيدا كند. و اگر خدا را توصيف مىكنند، به آن
مقدارى است كه آيات و دلايل بر عظمت او دلالت دارند. و نيز مىتوان گفت معنايش اين
است كه: مردم نمىتوانند خدا را آن طور كه بايد و شايد وصف كنند، يا آن طورى كه
هست بشناسند.
پس آيه شريفه
صرفنظر از آيات قبلى قابل انطباق بر هر سه معنا مىباشد، الا اينكه از
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 374