responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 364

باشيم. و نوح را نيز پيشتر هدايت نموديم تا هدايت در همان خاندان قرار گيرد، پس امر جانشينى پيش از ابراهيم (ع) و پس از ابراهيم از ذريه انبيا درست مى‌شود.[1] مؤلف: اين روايت گفتار قبلى ما را كه آيات مورد بحث در مقام بيان اتصال سلسله هدايت است تاييد مى‌كند.

[رواياتى در مورد اينكه دختر زادگان هم از ذريه انسان بشمار مى‌روند]

در كافى با ذكر سند، و در تفسير عياشى بدون ذكر سند از بشير دهان از ابى عبد اللَّه (ع) روايت شده كه فرمود: به خدا سوگند كه خداى تعالى در قرآن كريم نسب عيسى را از طرف مادر منتهى به ابراهيم (ع) دانسته است، آن گاه آيه‌(وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ) را تا به آخر و آيه بعدى را هم تا لفظ عيسى‌[2] تلاوت كرد.

در تفسير عياشى از ابى حرب از ابى الأسود روايت شده كه گفت: حجاج رسولى به نزد يحيى بن معمر فرستاد كه من شنيده‌ام تو حسن و حسين را فرزندان رسول خدا 6 مى‌دانى و در اين باره به آيات قرآن تمسك مى‌جويى؟ و حال آنكه من قرآن را از اول تا به آخر خوانده و به چنين مطلبى برنخورده‌ام؟ يحيى بن معمر در پاسخ گفت: آيا در سوره انعام به اين آيه برخورده‌اى كه مى‌گويد:(وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ)؟ گفت آرى خوانده‌ام گفت مگر نه اينست كه در اين آيه و آيه بعديش عيسى (ع) را ذريه ابراهيم (ع) دانسته، با اينكه او ذريه پسرى ابراهيم (ع) نبود؟.[3] مؤلف: اين روايت را سيوطى نيز در الدر المنثور[4] از ابن ابى حاتم از ابى الحرب بن ابى الأسود نقل كرده.

و نيز در الدر المنثور است كه ابو الشيخ و حاكم و بيهقى از عبد الملك بن عمير آورده‌اند كه گفت: روزى يحيى بن معمر وارد بر حجاج شد، و در ضمن مذاكراتى كه با وى كرد صحبت از حسين بن على 6 به ميان آمد، حجاج گفت: حسين بن على ذريه پيغمبر نيست. يحيى در جواب گفت: دروغ گفتى. حجاج گفت: تو اگر راست مى‌گويى دليل بياور، يحيى اين آيه را تلاوت كرد:( وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ‌) ...(وَ عِيسى‌ وَ إِلْياسَ ) سپس گفت: خداوند در اين آيه عيسى (ع) را از جهت اينكه مادرش از نسل ابراهيم (ع) بوده ذريه او خوانده است، حجاج ناگزير او را تصديق كرد.[5]


[1] تفسير عياشى ج 1 ص 367 ح 51

[2] ( 2 و 3) تفسير عياشى ج 1 ص 367 ح 52- 53

[3] ( 2 و 3) تفسير عياشى ج 1 ص 367 ح 52- 53

[4] ( 4 و 5) الدر المنثور ج 3 ص 28

[5] ( 4 و 5) الدر المنثور ج 3 ص 28

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 364
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست