نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 334
دوم اينكه همانطورى
كه بتپرستان گاهى آفتاب و ماه و ستاره را مىپرستيدند همچنين ستارهپرستان نيز
هيكلهايى براى پرستش غير كواكب و ماه و آفتاب داشتهاند، مانند هيكل علت نخستين و
هيكل عقل و نفس و غير آن، و مانند بتپرستان به اين اشياء (عقل و نفس و ...) تقرب
مىجستهاند.
مؤيد اين
معنا گفته هردوت مىباشد، او در كتاب تاريخش آنجا كه معبد بابل را وصف
مىكند مىگويد: اين معبد مشتمل بر يك برج هشت طبقهاى بوده و آخرين آنها مشتمل بر
گنبدى بزرگ و فراخ بوده، و در آن گنبد فقط تختى بزرگ و در مقابل آن تخت ميزى از
طلا قرار داشته، و غير از اين دو چيز در آن گنبد هيچ چيز، نه مجسمه و نه تمثال و
نه چيز ديگر، نبوده و احدى جز يك زن كه معتقد بود خداوند او را براى ملازمت و
حفاظت هيكل استخدام نموده كسى در آن گنبد نمىخوابيد.[1]
و بعيد نيست اين همان هيكل علت نخستين بوده كه به عقيده آنان از هر شكل و هياتى
منزه است. گو اينكه خود صاحبان اين عقايد- همانطور كه مسعودى مىگويد- علت اولى را
هم به اشكال مختلفى به پندار خود تصوير مىكردند. و ثابت شده كه فلاسفه اين طائفه،
خدا را از هيات و شكل جسمانى و وضع مادى منزه دانسته او را به صفاتى كه لايق ذات
او است توصيف نمودهاند، ولى جرأت اظهار عقيده خود را در بين عامه مردم نداشته و
از آنان تقيه مىكردند، يا براى اينكه مردم ظرفيت درك آن را نداشتهاند و يا اغراض
سياسى آنها را وادار به كتمان حق نموده است.