نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 278
توحيد زده و
بگوييم: خداوند دليلى بر اين ادعاى شما نازل نكرده و در نتيجه برهان
را به صورت قياس استثنايى هم درآوريم.
گر چه قياسى
كه در آيه به كار برده شده، قياس استثنايى مصطلح نيست، و جمله اخير هم گفتيم كه
تتمه قياس است. و ليكن خصوص همين جمله را اگر به تحليل منطقى ببريم به صورت قياسى
استثنايى درمىآيد كه در آن نقيض مقدم استثنا شده تا نقيض
تالى را نتيجه دهد، و تقدير آن چنين مىشود: اگر از ناحيه خداوند
دليلى بر قدرت بتها و ارباب انواع بر ضرر زدن رسيده بود، البته ترس از آنها جا
داشت، و ليكن چون دليل نرسيده پس اين ترس از ضرر بتها و بتپرستى شما بيجا و بى
مورد است . و ناگفته پيداست كه چنين قياسى مفهوم نداشته و شبهه مزبور در آن
راه ندارد.
اين است پاسخ
شبهه مزبور، نه اينكه مانند بعضيها شبهه را پذيرفته آن گاه در صدد جواب و
چارهجويى برآمده و بگوييم: جمله(ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ
سُلْطاناً) به منظور تهكم و استهزا ذكر شده، يا بگوييم وصف مزبور مانند وصفى كه
در آيه(وَ مَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا بُرْهانَ
لَهُ بِهِ)[1] است و صرفا
براى اشاره به اين است كه وصف مزبور به طور كلى وصف لازم و لا ينفك شركا است، يا
چارهجويى ديگرى كنيم.
حرف
با در جمله(لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ) براى معيت و يا براى
سببيت است. و علت اينكه صريحا نفرمود: كدام يك از من و شما بلكه به
طور كنايه گفت: كدام يك از ما دو طايفه براى اين بود كه كمتر عصبيت
آنان تحريك شود، و نيز دلالت كند بر اينكه اختلاف بين او و قومش اختلاف در مهمترين
اصول عقايد و در ريشه معارف دينى است، و به هيچ وجه او و قومش نمىتوانند ائتلاف
نمايند.
(الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ
الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ) در آيه قبلى ابراهيم (ع) در خلال حجتى كه
عليه مشركين اقامه كرده بود از آنان پرسيد: كداميك از من و شما سزاوارتريم به
ايمنى و نترسيدن؟ اينك در اين آيه خودش جواب مىدهد. و چون جواب بديهى و روشن
بوده، از شدت وضوح، خود خصم نيز آن را قبول داشته، و معلوم است كه در اينگونه
سؤالات لازم نيست كه سؤال كننده در انتظار جواب طرف باشد، بلكه از آنجايى كه
احتمال مخالفت نمىدهد مىتواند خودش جواب را بگويد.