نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 250
كه باعث محبت مربوب
نسبت به رب خود مىشود، و تكوينا آن را مجذوب و تابع اين مىسازد، و اجرام فلكى
داراى چنين جذبهاى نيستند و جمال و زيبايى آنها عاريتى و متغير است، و مجذوب شدن
در برابر چنين چيزى معنا ندارد، و اگر مىبينيد مردمى مادى در برابر زيبايىهاى ناپايدار
دنيا، خود باخته و شيفته آن مىشوند در حقيقت از ناپايدارى آن غفلت مىورزند و در
اثر سرگرمى و استغراقى كه دارند، به ياد زوال و فناى آنها نمىافتند، و معقول نيست
كه پروردگار آدمى مانند زيبايىها و تجملات ناپايدار دنيا، در معرض مرگ و حيات،
ثبوت و زوال، طلوع و غروب، ظهور و خفا، پيرى و جوانى، زشتى و زيبايى و امثال اين
دگرگونيها واقع گردد، و اين مطلب گر چه ممكن است به نظر بعضىها مطلبى خطابى، يا
بيانى شعرى باشد، و ليكن اگر دقت بفرمائيد خواهيد ديد كه برهانى است قطعى بر مساله
توحيد.
و به هر حال،
ابراهيم (ع) مساله ربوبيت كوكب را از راه اينكه غروب و تغير بر آن عارض مىشود
ابطال كرده است. حال يا منظورش از اينكه او كوكب را دوست نمىدارد چون دستخوش غروب
مىشود، اين بوده كه مساله بطلان ربوبيت آن را به كنايه برساند، چنان كه امام صادق
(ع) مىفرمايد: آيا دين چيزى جز مهر و محبت است؟ يا اينكه برهانش متقوم بر دوست
نداشتن بوده، و اگر هم در اين بين، اسمى از غروب برده در حقيقت خواسته است همان
دوست نداشتن خود را توجيه كند. چون دوست نداشتن چيزى با ربوبيت آن منافات دارد.
زيرا ربوبيت ملازم با محبوبيت است، و چيزى كه از نظر نداشتن زيبايى واقعى و غير
قابل تغيير و زوال نمىتواند محبت فطرى و غريزى انسان را به خود جلب نمايد، مستحق
ربوبيت نيست.
البته اين
وجه با ظهور آيه و سياق احتجاج، بيشتر و بهتر مىسازد. بنا بر اين مىتوان گفت كه
ابراهيم (ع) در اين كلام خود به ملازمهاى كه بين دوست داشتن و
بندگى كردن و يا بين معبود بودن و محبوبيت است،
اشاره كرده. و اما اينكه او در ابطال ربوبيت كوكب به وصفى استناد كرد كه در خورشيد
و ماه نيز وجود داشته و سپس همان احتجاج در ابطال ربوبيت ستاره را در آن دو نيز تكرار
نمود، يا از اين نظر بوده كه وى شمس و قمر را مانند كوكب به همان احتمالى كه در
كوكب گذشت، تا آن روز نديده بوده و سابقهاى از طلوع و غروب آن دو نداشته است. و
يا از اين جهت بوده كه مخاطبين در قضيه كوكب، غير از مخاطبين در شمس و قمر
بودهاند.
و اما اينكه
چرا در نفى محبت، كلمه آفلين را به كار برد كه صيغهاى است مخصوص ذوى
العقول، گويا براى اشاره به اين بوده كه فاقد عقل و شعور، به هيچ وجه استحقاق
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 250