نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 223
مخدوم، يكى فرمانده و
ديگرى فرمانبر. يكى هم دور از همه اين جنجالها مشغول بندگى و پرستش معبود خويش
است، در اين ميان ناگهان چشمش به آسمان مىافتد و از ديدن اجرام آسمانى تعجب و
بهتزدگيش دو چندان شده و غرق در درياى تحير مىگردد ناچار از كسى كه مىتواند پى
به مقاصدش ببرد، با اشاره و كنايه از حال تك تك اين موجودات سؤال مىكند، عينا
مانند كودكى كه وقتى چشمش به فراخناى آسمان و چراغهاى فروزانش مىافتد، از مادرش
مىپرسد: اين اجرام درخشنده كه دل مرا مجذوب خود كرده چيست؟ راستى چقدر زيبا و
شگفتآور است؟ چه كسى اينها را به آسمان ميخكوب و آويزان كرده است؟ چه كسى همه شب
آنها را روشن مىكند؟ چه كسى اين چراغها را ساخته است؟ و همچنين از كوچك و بزرگ
آنها، از خصوصيات هر يك جداگانه پرسشها مىكند.
با اين تفاوت
كه: انسان فرضى مورد بحث، ابتدا از حقيقت چيزهايى سؤال مىكند كه به معلومات دوران
توحش و روزگار تنهاييش نزديكتر است، و چون معلومات آن روزش، از سنخ محسوسات نبوده،
زيرا چيزى نديده و نشنيده بود، لذا اولين چيزى را كه مورد سؤال قرار مىدهد، سبب
اعلى و علت هستى عالم است، آرى انسان به طور كلى طورى است كه مىخواهد از حال
مجهولات اطلاع و آگاهى حاصل كرده و به معلومات برسد به اين معنا كه مواد اوليه علم
خود را گرفته و در مقام كشف از حالات نزديكترين و مناسبترين مجهول، برمىآيد.
مثلا كودكان
يا صحرانشينان وقتى به چيزى برمىخورند كه برايشان تازگى دارد، از ميان همه جهات
آن، ابتدا از جهتى سؤال مىكنند كه به آن مانوسترند، يعنى ابتدا مىپرسند اين چه
حقيقتى است؟ آن گاه سؤال مىكنند كه چه كسى آن را درست كرده؟ سپس مىپرسند فايده
آن چيست و براى چه منظورى ساخته شده؟. انسان فرضى مورد گفتار ما هم كه تقريبا
مىتوان گفت يك انسان فطرى است و هنوز فطرتش از آلودگيها پاك است از آنجايى كه جز
به سادهترين اسباب زندگى اشتغال نداشته و ذهنش از خاطرات و افكار گوناگونى كه ذهن
انسانهاى متمدن و شهرى را به خود مشغول مىكند، خالى و فارغ است، زيرا كه انسانهاى
متمدن، به قدرى مشاغل مادى و افكار پراكنده دارند كه خاطرشان حتى براى يك لحظه
آسوده نيست. حوادث بيشمار آسمانى و زمينى اطراف انسان ابتدايى را احاطه كرده بدون
اينكه اسباب طبيعى آنها را بشناسد، از اينجهت ذهن وى آمادگى بيشترى براى انتقال به
سبب ما فوق طبيعى دارد. با اينكه انسان شهرنشين اگر فرصتى و فراغتى از شمارش اسباب
طبيعى برايش حاصل شود، آن گاه متوجه مبدأ فوق طبيعى شده، به او مىپردازد
[هر چه
اشتغال و سرگرمى به امور مادى بيشتر باشد، توجه به مبدأ و معاد كمتر مىشود]
و از اين رو،
اگر انسان ابتدايى، از شهرنشينان، عبادت و پرستشى نسبت به آن مبدأ فوق طبيعى
ببيند، زودتر از ديگران، توجهش
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 223