responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 209

(قَوْلُهُ الْحَقُّ)- اين جمله بيان علت جمله قبلى است، و از اين جهت با فصل [1] ذكر شده. حق به معناى ثابت به تمام معناى ثبوت است، و ثابت به حقيقت معناى ثبوت همان وجود خارجى است، پس معناى‌(قَوْلُهُ الْحَقُّ) اين است كه قول خداى تعالى فعل او و ايجاد او است، و وقتى قول او عبارت باشد از ايجاد، هم چنان كه آيه‌(وَ يَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ) هم دلالت بر آن دارد، پس قول او نفس حق است، برگشتى براى آن نبوده و تغيير دهنده‌اى براى كلماتش وجود ندارد. و اين است معناى اينكه فرمود: (وَ الْحَقَّ أَقُولُ‌)- حق را مى‌گويم [2].

(وَ لَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ) مراد از اين روز قيامت است، و اين همان معنايى است كه آيه‌(يَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا يَخْفى‌ عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْ‌ءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ)[3] متضمن آن است.

[وجه و جهت اثبات ملك و سلطنت براى خداى تعالى در روز قيامت‌]

جهت اينكه فرمود: براى او است سلطنت در روزى كه در صور دميده مى‌شود و حال آنكه ملك و سلطنت او منحصر در آن روز نيست، اجمالا اين است كه آن روز: روز از كار افتادن اسباب و از بين رفتن روابط و انساب است. در مباحث گذشته كم و بيش راجع به اين معنا بحث كرده‌ايم و به زودى نيز در جاى مناسب در باره اين معنا و هم در باره معناى صور - ان شاء اللَّه تعالى- بحث خواهيم كرد.

(عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ) در سابق معناى اين جمله گذشت، و اين اسمى است از اسماى خدا كه قوام مساله حساب و جزا به آن است، همچنين دو اسم‌(الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ). آرى، خداى تعالى به علمى كه به غيب و شهادت دارد، ظاهر هر چيز و باطن آن را مى‌داند، و هيچ ظاهرى به خاطر ظهورش و هيچ باطنى از جهت اينكه باطن است بر او پوشيده نيست، و همچنين به حكمتى كه دارد با كمال دقت و محكم كارى به كار و حساب مخلوقاتش رسيدگى مى‌كند و آن طور كه بايد و شايد موارد كيفر و پاداش را از يكديگر تميز مى‌دهد، پس در كار او و حساب او ظلم و گزاف نيست. و نيز با آگاهى و بينشى كه به كنه حقيقت دارد هيچ كوچكى را به خاطر كوچكى و خرديش و هيچ بزرگى را به خاطر بزرگى و عظمتش از قلم نمى‌اندازد.


[1] فصل اصطلاحى است در علم معانى كه جمله‌اى را از جمله قبل جدا كنند و در برابر آن وصل است كه جمله را با يكى از حروف عطف به جمله پيش عطف دهند.

[2] سوره ص آيه 84

[3] روزى كه ايشان بيرون آمده، آشكار مى‌شوند، در چنين روزى چيزى از آنان بر خداى تعالى پوشيده نيست.( در چنين روزى) گفته مى‌شود: امروز ملك جهان از كيست؟ از خداى واحد قهار است.

سوره مؤمن آيه 16

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 209
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست