نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 204
اعراض نموده و آن را
شوخى و بازيچه مىپندارد.
آن گاه مىفرمايد:
مردم را با قرآن انذار كن و آنان را از اينكه در اثر گناه محروم از ثواب شوند، و
يا از اينكه تسليم عقاب گردند بر حذر بدار، و خبردارشان كن كه جز خداى تعالى ولى و
شفيعى ندارند، و براى خلاصى از عقاب هر چه را هم كه بدهند، از آنان قبول نمىشود،
زيرا كه روز قيامت روز پاداش اعمال است، نه روز خريد و فروش. آرى اينان كسانى
هستند كه از ثواب خدا ممنوع يا (به معناى ديگر كلمه) تسليم عقاب خداوند شدهاند،
براى آنان به جرم كفرى كه مىورزيدند، آبى است از حميم و عذابى است دردناك.
(قُلْ أَ نَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُنا وَ لا يَضُرُّنا) اين آيه
احتجاج بر مشركين است به لحن استفهام انكارى، و اگر از اوصاف بتها و شركايشان
مساله نفع و ضرر نداشتن را ذكر كرد، وجهش- همانطورى كه قبلا هم گفتهايم- اين است
كه انسان به طور كلى به خاطر يكى از دو جهت براى خود معبود مىگيرد- حال چه آن
معبود حق باشد و چه باطل- و آن دو جهت يكى اميد به خير است و ديگرى ترس از شر.
بنا بر اين،
وقتى در معبود آدمى نه اميد خيرى است و نه از شرى جلوگيرى مىكند، چرا انسان در
مقابلش خاضع شده و آن را پرستيده و به درگاهش تقرب بجويد؟
(
وَ نُرَدُّ عَلى أَعْقابِنا بَعْدَ إِذْ هَدانَا اللَّهُ) ...(ائْتِنا ) استهواء به معناى خود را ساقط كردن و پائين آوردن،
و رد بر اعقاب كنايه از گمراهى و ترك هدايت است. چون لازمه هدايت به
حق، واقع شدن در صراط مستقيم و يا شروع در پيمودن آن است، و ارتداد و برگشتن به
عقب، لازمهاش نپيمودن آن راه و برگشتن به پشت سر است، و معلوم است كه چنين عملى
گمراهى است و لذا فرمود:(وَ نُرَدُّ عَلى أَعْقابِنا بَعْدَ إِذْ
هَدانَا اللَّهُ) برگشت به عقب را مقيد كرد به بعد از هدايت الهى.
[استدلال
فاسد و عجيب برخى، به بعضى آيات براى اثبات اين ادعا كه پيغمبران قبل از بعثت كافر
بودهاند]
از جمله
استدلالات عجيب و شگفتآورى كه به امثال اين آيه و آيه(قالَ
الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يا شُعَيْبُ وَ
الَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنا قالَ
أَ وَ لَوْ كُنَّا كارِهِينَ قَدِ افْتَرَيْنا عَلَى اللَّهِ كَذِباً إِنْ عُدْنا
فِي مِلَّتِكُمْ بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّهُ مِنْها وَ ما يَكُونُ لَنا أَنْ
نَعُودَ فِيها إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّنا)[1] شده، اين
است كه گفتهاند: انبيا
[1] جميعتى از قوم شعيب كه از حكم خدا سركشى كرده بودند گفتند:
اى شعيب! تو را و كسانى را كه به تو گرويدهاند از شهرمان بيرون مىكنيم تا به دين
ما برگرديد. گفت آيا اگر چه ما كراهت داشته باشيم( باز هم ما را به دين خود
برمىگردانيد؟). ما اگر بعد از آنكه خدا نجاتمان داده است، به دين شما برگرديم به
خدا دروغ بستهايم و سزاوار نيست كه ما دين شما را بپذيريم، مگر اينكه خداى ما
خواسته باشد.
سوره اعراف آيه 89
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 204