نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 147
جهت براى برقرار
ساختن ربط و اتصال، لفظ طرد تكرار و سپس جمله(فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ) را متفرع بر آن نموده، و از اشتباه جلوگيرى به
عمل آورده، و ديگر اشكالى متوجه آيه نمىشود كه چرا در اين آيه جمله فتكون
... بر خودش تفريع شده است؟ زيرا گفتيم اعاده لفظ طرد به منظور
اتصال دادن فرع فتكون ... است به اصل و لا تطرد ... .
(وَ كَذلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِيَقُولُوا ...)
فتنه به معناى امتحان است. سياق اين آيه، دلالت دارد بر اينكه استفهامى كه
در جمله(أَ هؤُلاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنا) است استفهام
استهزاء است، و معلوم است كه گويندگان اين سخن، كسانى را كه مسخره كردهاند،
اشخاصى بودهاند كه در نظر آنان حقير و فاقد ارزش اجتماعى به حساب مىآمدهاند،
زيرا اين را مىدانيم كه اين سخن گفتار اقويا و زورمندان آن روز بوده كه براى فقرا
و زير دستان ارزش و قيمتى قائل نبودهاند، و خداى سبحان پيغمبر خود را چنين خبر
مىدهد كه اين تفاوت و فاصلهاى كه بين طبقات مردم وجود دارد امتحانى است الهى، كه
اشخاص با آن محك و آزمايش شده، افراد ناسپاس از شكرگزاران، متمايز مىشوند، آنان
كه اهل كفران نعمت و اهل استكبارند در باره فقراى با ايمان مىگويند:
آيا
خداوند از ميان همه ما مردم بر اين تهيدستان بىنوا نعمت داد؟ .
آرى سنن
اجتماعى كه در بين مردم معمول و مجرى مىشود ارزشش به قدر ارزش صاحبان آن سنت است،
و بر حسب اختلافى كه صاحبان اين سنن از جهت شرافت و پستى با هم دارند، مختلف
مىشود، هم چنان كه ميزان ارزش يك عمل در نظر مردم مادى به مقدار وزن اجتماعى صاحب
عمل است، بنا بر اين طريقه و سنتى كه در بين مردم فقير و ذليل و بردگان اجرا
مىشود چنين طريقهاى به نظر اعيان و اشراف و صاحبان عزت خوار و بى مقدار مىرسد،
و همچنين عملى را كه يك نفر بيچاره انجام دهد و يا سخنى را كه يك برده و خدمتكار و
يا اسير بگويد، هر چه هم صحيح باشد خوار و بى ارزش خواهد بود. و از همين جهت بود
كه وقتى اغنيا و گردنكشان ديدند كه اطراف رسول اللَّه 6 را يك مشت مردم فقير و
كارگر و برده گرفته و به دينش گرويده و رسول اللَّه 6 هم چنين كسانى را مورد
عنايات خود قرار داده و به خود نزديك ساخته است همين معنا را دليل قطعى بر بى
مقدارى دين وى دانستند، و به همين معنا استدلال كردند بر اينكه اين دين آن اندازه
قابل اعتنا نيست كه اشراف و اعيان به آن اعتنا و التفاتى كنند.
[كرامت و
عزت، با شكر كه همانا توحيد است همراه مىباشد و تفاوتهاى مادى، امتحان است]
(أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ) اين جمله جواب از
استهزايى است كه كرده و از در استبعاد گفته بودند: آيا در بين همه ما،
خداوند نعمت به اين فقرا داد؟ و خلاصه جواب اين
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 147