responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 66

جناب پرسيد: از كجا فهميده مى‌شود كه فلان برده مؤمن است؟ فرمود: بر اساس فطرت.[1] و در كتاب فقيه از امام صادق (ع) روايت كرده كه در پاسخ از اين مساله كه لشگر اسلام در بلاد كفر مردى مسلمان را (به خيال اينكه كافر است) كشته‌اند، فرمود: امام مسلمين وقتى از ماجرا خبر دار مى‌شود، بجاى آن مسلمان كه كشته شده، يك برده مسلمان آزاد مى‌كند، اين دستور خداى عز و جل است كه مى‌فرمايد:(فَإِنْ كانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَكُمْ)[2].

مؤلف: نظير اين روايت را عياشى آورده‌[3] و در اينكه فرمود: به جاى آن اشاره است به اينكه حقيقت آزاد كردن برده، اضافه شدن فردى است به آزادگان مسلمين، بخاطر اينكه يك نفر از عدد آنان كاسته شده، و ما در سابق به اين نكته اشاره كرديم.

و چه بسا كه از اين نكته استفاده شود كه بطور كلى مصلحت در آزاد كردن بردگان در همه كفارات همين افزوده شدن يك فرد غير عاصى است به جمعيت مؤمنين، بخاطر كم شدن يك فرد عاصى از آنان، (دقت بفرمائيد).

و در كافى از امام صادق (ع) روايت شده كه فرمود: اگر شخصى كه كفاره دو ماه پى در پى روزه به گردن دارد و در بين ماه اول يك روز روزه را بخورد، بايد دوباره همه يك ماه را از نو بگيرد و اگر يك ماه اول را پى در پى گرفت و چند روزى هم از ماه دوم گرفت، ولى پيش آمدى برايش شد كه نتوانست ماه دوم را به پايان برساند، آن چند روز را قضا مى‌كند.[4] مؤلف: منظور حضرت بطورى كه ديگران هم گفته‌اند اين است كه آنچه به عهده‌اش باقى مانده قضا مى‌كند، اين نكته از مساله تتابع (و اينكه بايد پشت سر هم باشد) استفاده شده است.

و در كافى و تفسير عياشى، از آن جناب روايت شده در پاسخ شخصى كه پرسيد: آيا توبه مؤمنى كه مؤمن ديگر را عمدا به قتل رسانده باشد قبول است يا نه؟ فرمود: اگر او را به جرم اينكه مؤمن و داراى ايمان است كشته باشد توبه ندارد و توبه‌اش قبول نيست و اگر از شدت خشم و يا به خاطر چيزى از منافع دنيا بوده، توبه‌اش اين است كه از او انتقام بگيرند و اگر هيچكس نفهميده كه او قاتل است (و در نتيجه كارش به محكمه نكشيده) خودش نزد ورثه‌


[1] تفسير عياشى، ج 1 ص 263، ح 220.

[2] من لا يحضره الفقيه، قطع بزرگ، ص 510.

[3] تفسير عياشى، ج 1 ص 228، ح 230.

[4] فروع كافى، ج 4 ص 139، ح 7 ط اسلاميه تهران.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 66
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست