responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 611

آيه بعدى- كه به زودى مى‌آيد- نيز چنين تعبير كرده براى اين بود كه از تعبير به اهل كتاب نوعى نزديكى به مسلمانان به ذهن مى‌رسد (چون خود مسلمانان نيز همانند يهود و نصارا پيرو كتابى آسمانى هستند) و در مقامى كه مى‌خواهد بفرمايد قطع رابطه كنيد مناسب نيست تعبيرى بياورد كه محبت را در بين سه طائفه از پيروان كتاب آسمانى بر انگيزد و آن گاه بفرمايد با آن دو طائفه از اهل كتاب رابطه دوستى را قطع كنيد، به خلاف آيه بعدى كه مى‌فرمايد:(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ الْكُفَّارَ أَوْلِياءَ) و از يهود و نصارا تعبير به كسانى كه به آنان كتاب داده شده كرد با اينكه از ارتباط دوستى بر قرار كردن با آنان نهى كرده، اين تعبير با آن نهى منافات ندارد، زيرا تعبير مذكور به وسيله توصيف‌(اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً) از حالت مدح بودن در آمده و مبدل به مذمت شده است.

آرى اهل كتاب بودن خود افتخارى است، ولى عبارت: اهل كتابى كه دين خدا را مسخره مى‌كنند عبارتى است كه زشت‌ترين مذمت از آن فهميده مى‌شود، زيرا چنين اهل كتابى از مشركين بى كتاب هم پست‌تر و نكوهيده‌تر است و اگر قرار باشد كه انسان از مردم نكوهيده و پست دورى كند و آنان را دوست خود نگيرد از دوستى چنين اهل كتابى بايد بيشتر پرهيز نمايد، تا از مردمى كه اصلا كتاب آسمانى ندارند و خدا را نمى‌شناسند، براى اينكه دسته اول داراى كتابى هستند كه آنان را به سوى حق دعوت مى‌كند و حق را برايشان روشن مى‌سازد و در عين حال آنان دين حق را مسخره مى‌كنند، و آن را بازيچه خود مى‌سازند، پس اينها سزاوارترند به اينكه مورد نفرت اهل حق قرار گيرند و اهل حق از معاشرت و مخالطت و دوستى با آنان اجتناب كنند.

[يهود و نصارا در مقابل اسلام و مسلمين يك دست و هماهنگ مى‌باشند]

و اما اينكه فرمود:(بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ) همانطور كه قبلا نيز گفتيم مراد از ولايت در آن ولايت محبت است كه باعث مى‌شود دلهايشان به هم نزديك گشته و ارواحشان يكديگر را جذب كند و آراءشان در پيروى هواى نفس و استكبار ورزيدن از قبول حق و اتحادشان در خاموش كردن نور خداى سبحان و معاونتشان عليه رسول خدا 6 و مسلمانان متحد و يكى شود، بطورى كه گويى يك تن واحدند و ملتى واحد دارند با اينكه يكى عرب است و ديگرى عجم، ولى همين كه اين ملت‌هاى گوناگون داراى ولايت محبت شدند گويى يك ملت گرديدند و ولايت آنان را به اتفاق كلمه واداشته و همه را عليه مسلمانان يك دست كرده، براى اينكه اسلام آنها را به قبول حق دعوت كرده، به چيزى خوانده كه با عزيزترين خواسته‌هايشان ناسازگارى دارد، آرى عزيزترين خواسته آنها پيروى هواى نفس و آزادى در شهوات و لذائذ دنيا

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 611
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست