نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 544
نزد سعيد بن قيس همدانى آمد، سعيد بن قيس جريان
را به عرض على بن ابى طالب رساند كه يا امير المؤمنين كيفر كسانى كه با خدا و
رسولش محاربه مىكنند و در زمين فساد راه مىاندازند چيست؟ در پاسخ آيه شريفه را
تلاوت كردند، كه:(أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ
أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ)، آن گاه
تتمه آيه را خواندند كه:(إِلَّا الَّذِينَ تابُوا مِنْ قَبْلِ
أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ) سعيد عرضه داشت: هر چند اين مجرم حارثة بن بدر
باشد؟ و اضافه كرد كه اين حارثة بن بدر است كه توبه كرده آيا امنيت دارد يا نه؟
فرمود: بله، پس سعيد برخاست و حارثه را نزد على (ع) آورد و او با على بيعت كرد، و
حضرت بيعتش را قبول نمود و امان نامه را به او داد.[1]
مؤلف: اينكه در روايت آمده كه سعيد گفت: هر چند حارثة بن بدر باشد،
ضميمهاى است كه سعيد انضمام به آيه كرده، تا مطلق بودن آيه نسبت به همه
توبهكاران از محاربه و افساد روشن شود، و اينطور تعبيرها در كلام زياد است.
و در كافى به
سند خود از سورة بن كليب روايت كرده كه گفت: به امام صادق (ع) عرضه داشتم مردى از
منزلش خارج مىشود كه به مسجد برود، و يا كار ديگرى انجام دهد مردى به او ايست
مىدهد، و چون مىايستد او را كتك مىزند و سپس جامه او را مىگيرد و مىبرد، حكمش
چيست؟ حضرت فرمود: علمايى كه در اطراف شما هستند- يعنى علماى اهل سنت- چه نظرى
دادهاند؟ عرضه داشتم: مىگويند: اين محارب نيست بلكه اخافه و شرارت علنى است، چون
محارب آن كسى است كه در آبادىهاى مشرك نشين باشد، حضرت فرمود: به نظر تو جرم كدام
يك بيشتر است، محارب در دار شرك يا محارب در دار اسلام؟ مىگويد: من عرضه داشتم:
محارب در دار اسلام جرمش بيشتر است، فرمود: اينگونه افراد كه مورد سؤال تو بودند
اهل اين كلام خداى عز و جلند كه مىفرمايد:(إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ
يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ...)[2].
مؤلف: اينكه
امام اشاره كرد به قومى كه در اطراف تو هستند، و راوى از آنها نقل كرد كه چنين و
چنان مىگويند همانطور كه گفتيم منظور از آن علماى اهل سنت است و مدركشان مطلبى
است كه در بعضى از روايات شان نزول از ضحاك آمده كه او گفته: اين آيه در باره