نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 474
(أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا
خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ)[1].
و نيز ممكن
است كه متعلق كلمه انعم (يعنى نعمتى كه با آن انعام شدهاند) يعنى
كلمه خوف حذف شده باشد كه در اين صورت معنا چنين مىشود دو تن از كسانى كه
خداى تعالى با ترس از خودش انعامشان كرده بود، گفتند ... ، و اگر مفعول
كلمه يخافون را نياورد و نفرمود: از چه مىترسند، بدين جهت بود كه از
جمله:(أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا) فهميده مىشد، چون
معلوم بود كه ترس آن دو تن از مردم جبار آن سرزمين نبوده و گر نه به بنى اسرائيل
نمىگفتند:(ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبابَ).
بعضى از
مفسرين گفتهاند: ضمير جمع در كلمه يخافون- مىترسند به بنى اسرائيل
بر مىگردد، و ضميرى كه بايد از جمله به موصول الذين بر گردد حذف شده،
و تقدير كلام و قال رجلان من الذين يخافهم بنو اسرائيل است، و معناى
آيه چنين است: و دو نفر از كسانى كه بنى اسرائيل از آنان مىترسيدند به
يكديگر گفتند: اين جماعت كه به اسلام در آمدهاند و تسليم فرمان موسى هستند مورد
انعام خدا واقع شدهاند و مفسرين نامبرده گفتار خود را با روايتى كه به ابن
جبير منسوب است تاييد نمودهاند، چون به حسب آن روايت ابن جبير كلمه
يخافون را به صيغه مجهول يعنى با ضمه يا خوانده، در نتيجه معناى(الَّذِينَ يَخافُونَ) كسانى كه مردم از آنها مىترسند. خواهد بود،
و در توجيه نظريه خود گفتهاند: دو نفر از عمالقه يعنى اهل سرزمين مقدس قبلا به
موسى ايمان آورده، و به بنى اسرائيل پيوسته بودند، آن دو نفر به بنى اسرائيل به
عنوان راهنمايى و اينكه چگونه بر عمالقه مسلط شوند و چگونه سرزمين مقدس را موطن
خود سازند گفتند: خدا بر ما منت نهاده كه به دين اسلام در آمديم، اينك به شما
سفارش مىكنيم كه چنين و چنان كنيد.[2] و اين
تفسير همانطور كه گفتيم مستند به بعضى از اخبار است كه در تفسير اين آيات وارد
شده،[3] و ليكن از
آنجا كه همه خبر واحد است و مضمونش هيچ شاهدى از قرآن و غير قرآن ندارد نمىتوان
به آن اعتماد نمود.
(ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبابَ) بعيد نيست منظور از اينكه گفتند از در
بر آنان درآئيد اين باشد كه اول به اولين شهر عمالقه حمله كنيد، كه در مرز
عمالقه و به منزله دروازه اين سرزمين
[1] آگاه باش كه اولياى خدا نه خوفى دارند و نه اندوهناك
مىشوند. سوره يونس آيه 62 .