نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 335
(وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ فَقَدْ
حَبِطَ عَمَلُهُ) تحذير مسلمانان است از اينكه حكم اول آيه را رد
كنند، و به اصطلاح كاسه داغتر از آش شده با اينكه خداى تعالى طعام اهل كتاب و
ازدواج با زنان ايشان را حلال كرده آن را حرام بدانند.[1]
اين وجوه و وجوهى ديگر مثل اينها احتمالاتى است كه مفسرين دادهاند، كه يا خرافه
گويى و بى دليل سخن گفتن است، مثل آن سخنى كه بعضى اظهار داشته و گفتهاند جمله(الْيَوْمَ أُحِلَّ) مقيد است به حلالهاى سابق، و هيچ دليلى بر گفته
خود نياورده، و يا سخنى است كه ظاهر سياق آيه آن را رد مىكند، مثل آنكه گفته:
منظور آن چيزهايى است كه به مقتضاى اصل اولى حلال بوده، و حال آنكه سياق تقييد
حليت به قيد اليوم و سياق تخفيف و منتگذارى با آن نمىسازد، و بيان سابق ما كه ما
آن را از ظاهر آيه گرفتهايم در ابطال اين وجوه و روشن كردن وجه فساد آن كافى است.
و اما اينكه
بعضى گفتهاند: كه ظاهر جمله:(وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ
ذلِكُمْ) كافى است براى اينكه دلالت كند بر حليت نكاح اهل كتاب[2]، بطلانش واضح است، براى اينكه آيه
مذكور در مقام بيان اين جهت است كه چه زنانى بر حسب طبقات نسب و سبب حلال است و چه
زنانى حرام، و اما به حسب طبقات اديان و مذاهب آيه شريفه اصلا در آن مقام نيست تا
بتوان به اطلاقش تمسك كرد، (چون در علم اصول مسلم شده كه اطلاق وقتى حجت است كه
صاحب سخن در مقام بيان باشد، و اما در جايى كه كلام صاحب كلام تنها از آن جهتى كه
وى در مقام بيان آن است اطلاق دارد، و از ساير جهات او در مقام بيان نيست، اطلاق
كلامش در آن جهات حجت نيست).
بحث
روايتى
[رواياتى
در ذيل جمله(... وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ
مُكَلِّبِينَ) مربوط به صيد با سگ شكارى]
در در
المنثور در ذيل آيه:(يَسْئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ ...) آمده: كه
ابن جرير از عكرمه روايت كرده كه گفت: رسول خدا 6 ابو رافع را مامور كشتن سگها
كرد، و او هر چه سگ در كوچه و محله ديد كشت، تا رسيد به عوالى (باغهاى بزرگ مدينه)
ناگزير عاصم بن عدى و سعد بن خيثمه و عويم بن ساعده شرفياب حضور رسول خدا 6