responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 283

[1] روايات وارده در شان نزول اين آيات مؤيد گفتار ما است، كه آيات مذكور در صدد اشاره به اين مطالبند.

[آخرين اميد كافران براى محو دين اسلام، به مرگ پيامبر 6 بسته شده بود]

بعد از نوميدى و نرسيدنشان به اهداف شومى كه داشتند آخرين اميدى كه به زوال دين و موت دعوت حقه آن بستند اين بود كه به زودى داعى به اين دعوت و قائم به امر آن يعنى رسول خدا 6 از دنيا مى‌رود، و فرزند ذكورى هم كه اهدافش را تعقيب كند ندارد، و منشا اين اميدواريشان اين بود كه آنها مى‌پنداشتند دعوت دينى هم يك قسم سلطنت و پادشاهى است، كه در لباس نبوت و دعوت و رسالت عرضه شده است، پس اگر او بميرد يا كشته شود اثرش منقطع، و يادش و نامش از دلها مى‌رود، همانطور كه وضع همه سلاطين و جباران چنين بوده است، و يك پادشاه يا امپراطور هر قدر هم كه در نيرومندى و ديكتاتورى و سوار شدن بر گرده مردم به نهايت درجه مى‌رسيد به محضى كه مى‌مرد يادش هم از دلها مى‌رفت، و قوانين و سنت‌هايش با خود او دفن مى‌شد، جمله:(إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ)[2] بطورى كه از روايات شان نزول بر مى‌آيد به اين حقيقت اشاره دارد.

پس همانطور كه گفتيم اين آرزو و آرزوهايى مثل آن بوده كه اميد شوم مذكور را در دلهاى كفار راه مى‌داده، و به اطفاء نور دين به طمعشان مى‌انداخته، و در نظر اوهام و خيالهاى خامشان زينت مى‌داده، كه اين دعوت طاهره چيزى به جز يك پديدار نيست، كه به زودى گردش روزگار دروغ بودنش را روشن نموده، طومارش را بر مى‌چيند، و اثرش را از صفحه روزگار محو مى‌سازد، ليكن خوشبختانه ظهور تدريجى اسلام و غلبه آن بر هر دين و اهل دينى كه به ستيز با آن پرداخت. و انتشار آوازه‌اش و اعتلاء كلمه‌اش به شوكت و قوت، همه آن آرزوها را بباد داد، و در نتيجه كفار را از اينكه بتوانند عزيمت رسول خدا 6 را تباه بسازند، در پاره‌اى از اهداف حركتش را متوقف كنند، و به مال و يا جاه تطميعش كنند به كلى مايوس شدند.

آرى قوت و شوكت اسلام كفار را از همه اين راهها مايوس ساخت، به جز يك راه و آن اين بود كه آن جناب فرزند ذكورى كه جاى او را بگيرد و دعوتش را ادامه دهد ندارد در نتيجه با مرگ او دين او نيز خواهد مرد، چون اين معنا بديهى است كه كمال دين از جهت احكام و معارفش- به هر درجه‌اى كه باشد- خودش به خودى خود نمى‌تواند خود را حفظ كند.

و هيچ سنتى از سنن و اديانى كه آمده و مردم از آن پيروى كرده‌اند به حال نضارت و صفاى‌


[1] به كفار بگو: هان اى كفرپيشگان، من آنچه را كه شما مى‌پرستيد نمى‌پرستم شما هم معبود مرا نخواهيد پرستيد. سوره كافرون، آيه 3 .

[2] همانا كسى كه تو را بد گويى مى‌كند و دشمن توست او مقطوع النسل است. سوره كوثر، آيه 3 .

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 283
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست