responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 127

از اين آيات مختلف استفاده مى‌شود كه مراد از انزال همان وحى است و وحى كتاب و حكمت خود نوعى تعليم الهى است. كه خداى تعالى پيامبرش را به آن اختصاص داده. چيزى كه هست از آيه مورد بحث كه مى‌فرمايد: و خدا كتاب و حكمت بر تو نازل كرد و علمى به تو تعليم داد كه هرگز از راه اكتساب به دست نمى‌آوردى استفاده مى‌شود كه اين تعليم الهى تنها وحى كتاب و حكمت نيست. چون مورد آيه شريفه، داورى رسول خدا 6 در حوادثى است كه پيش آمده، و آن جناب براى رفع اختلاف از رأى خاص به خود استفاده فرموده، و معلوم است كه اين علم، يعنى رأى و نظريه خاص آن جناب غير علم كتاب و حكمت است، هر چند كه متوقف بر آن دو نيز هست.

[مراد از انزال و تعليم به رسول اللَّه در جمله:(وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ ...) دو نوع علم است‌]

از اينجا روشن مى‌شود كه مراد از انزال و تعليم در جمله:(وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ) دو نوع علم است: يكى علمى كه به وسيله وحى و با نزول جبرئيل امين تعليم آن جناب داده مى‌شده. و دوم به وسيله نوعى القاء در قلب و الهام خفى الهى و بدون نازل شدن فرشته وحى تعليمش داده مى‌شده و اين دو نوع بودن تعليم رسول خدا 6 چيزى است كه روايات وارده در علم النبى 6 آن را تاييد مى‌كند.

و بنا بر اين پس مراد از جمله‌(وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ) اين است كه خداى تعالى نوعى علم به تو داد كه اگر نمى‌داد، اسباب عادى كه در تعلم هر انسانى دست در كارند و علوم عادى را به انسانها تعليم مى‌دهند در به دست آوردن آن علم برايت كافى نبود.

در نتيجه از همه مطالبى كه گذشت معلوم شد اين موهبت الهيه كه ما آن را به نام نيروى عصمت مى‌ناميم خود نوعى از علم و شعور است كه با ساير انواع علوم مغايرت دارد، ساير علوم همانطور كه گفتيم گاهى مغلوب ساير قواى شعورى واقع گشته (در كورانها مورد غفلت قرار مى‌گيرند) ولى اين علم هميشه بر ساير قوا غالب و قاهر است و همه را به خدمت خود در مى‌آورد. و به همين جهت است كه صاحبش را از كل ضلالت‌ها و خطاها حفظ مى‌كند.

در روايات نيز آمده كه رسول خدا و امام (صلوات اللَّه عليهم اجمعين) روحى داشته‌اند به نام روح القدس كه آنان را تشديد مى‌كرده و از معصيت و خطا حفظ مى‌نموده و اين همان روحى است كه در آيه شريفه زير بدان اشاره نموده مى‌فرمايد:(كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لَا الْإِيمانُ وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا)[1].


[1] و اين چنين وحى كرديم به تو روحى را كه از عالم امر ما بود، تو خود نه كتاب را مى‌دانستى كه چيست و نه ايمان را و ليكن اين ما بوديم كه آن را نورى كرديم تا هر كس از بندگان را كه خواستيم با آن هدايت كنيم. سوره شورى، آيه 52 .

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 127
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست