نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 70
يا راجع به امورى است كه با حواس ظاهرى درك
مىشود و يا از امورى است كه با عقل درك مىگردد كه تاويل اينگونه آيات نيز همان
حوادثى است كه در خارج واقع شده، و يا واقع مىشود، نظير آيه:(وَ فِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ)[1]، و آيه
شريفه:(غُلِبَتِ الرُّومُ فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ
بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ فِي بِضْعِ سِنِينَ)[2].
و يا راجع به
امور غيبى و آينده است كه آن امور را در دنيا و با حواس دنيايى نمىتوان درك كرد،
و حتى حقيقت آن را با عقل هم نمىتوان شناخت، نظير امور مربوط به روز قيامت، يعنى
تاريخ وقوع آن، و كيفيت زنده شدن اموات، و سؤال و حساب و پخش نامههاى عمل و امثال
آن.
و يا راجع به
امورى است كه اصلا از سنخ زمان نبوده و از حد ادراك عقول خارج است، مانند صفات و
افعال خداى تعالى، كه تاويل آن خود حقايق خارجيه است، و فرق ميان اين قسم از آيات
(كه حال صفات و افعال خدا، و ملحقات آن يعنى احوال قيامت و امثال آن را بيان
مىكند) با ساير اقسام، اين است كه اقسام ديگر امورى بودند كه علم به تاويل آنها
براى ما انسانها ممكن بود ولى قسم اخير چنين نيست، يعنى هيچكس بجز خدا حقيقت تاويل
آنها را نمىداند، بله مگر راسخين در علم كه اگر خدا ايشان را به آن امور آگاه
بسازد مىتوانند عالم بدانها بشوند، آنهم بقدر وسع عقل و توانايىشان.
و اما حقيقت
آن امور كه تاويل حقيقى هم همان است، امورى است كه خدا علم بدان را به خود اختصاص
داده است.
اين چهار
وجهى كه از نظر شما گذشت، آراء و مذاهبى بود كه مفسرين در معناى تاويل ذكر
كردهاند، البته اقوال ديگرى نيز در اين ميان وجود دارد كه در حقيقت از شاخههاى
همان قول اول است، هر چند كه قائلين به آن از قبول وجه اول وحشت داشتهاند.
از آن جمله
هفت قول زير است:
اول
اينكه: تفسير ، عمومىتر از تاويل است و استعمال
كلمه تفسير بيشتر در الفاظ و مفردات آن، و كلمه تاويل
بيشتر در معانى و جملهها بكار مىرود و نيز كلمه تاويل بيشتر در مورد
كتابهاى آسمانى استعمال مىشود، ولى كلمه تفسير هم در آن مورد
[1] در بين شما جاسوسانى براى دشمن هست. سوره توبه آيه 47.
[2] روم در پائينترين نقطه زمين شكست خورد و بزودى چند سال بعد
بر دشمن غلبه كرد. سوره روم آيه 4.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 70