نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 61
3- آنكه تشابهش از ناحيه نظم كلام باشد، مانند
آيه:(أَنْزَلَ عَلى عَبْدِهِ الْكِتابَ وَ لَمْ يَجْعَلْ
لَهُ عِوَجاً قَيِّماً)[1] كه تقدير
آن انزل على عبده الكتاب قيما، و لم يجعل له عوجا است.
و نيز
آيه: (وَ لَوْ لا رِجالٌ مُؤْمِنُونَ) ...(لَوْ
تَزَيَّلُوا)[2] كه نظم آن
طورى است كه مايه تشابه آن شده.
و متشابه از
جهت معنا، آياتى است كه متعرض صفات خدا و صفات روز قيامت است، زيرا تصور اينگونه
صفات براى ما ميسور و ممكن نيست، چون در نفوس ما تنها صورت چيزهايى نقش مىبندد كه
به وسيله يكى از حواس ظاهرى براى ما محسوس باشد، و يا حد اقل از جنس محسوسات باشد،
و صفات خدا و خصوصيات قيامت هيچيك از اين دو قسم نيست.
و متشابه از
جهت لفظ و معنا، پنج قسم است:
1- آنكه
تشابهش از جهت مقدار و كميت باشد. مانند جملاتى كه عموم و خصوصش معلوم نباشد، مثلا
فرموده:(فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ)[3]، و نمىدانيم منظور
عموم مشركين است، و يا مشركين مخصوص؟.
2- آنكه
تشابه آن به خاطر نامعلوم بودن كيفيتش باشد، مثلا فرموده:(فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ)[4] و ما
نمىدانيم اين نكاح واجب است يا مستحبّ.
3- آنكه
تشابهش از جهت زمان باشد به اين معنا كه احتمال دهيم آيه نسخ شده باشد، و عمر حكمى
كه در آن است سرآمده باشد، و احتمال دهيم كه نسخ نشده باشد، مانند آيه:
(اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ)[5] كه تقواى
كامل را واجب مىكند با اينكه آيه( فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا
اسْتَطَعْتُمْ)[6] تقوا را
بقدر توانايى واجب كرده است.
[2] و اگر مردان و زنانى مؤمن و براى شما ناشناخته در بين آنان
نبودند ما از اهل مكه، آنان را كه كفارند عذاب مىكرديم، و ليكن از آنجا كه مؤمن و
كافر آنان براى شما مشخص نبود، و بيم آن مىرفت كه شما مؤمنين را هم به قتل
برسانيد، و از اين ناحيه ندانسته گرفتار شويد، و خدا مىخواست تا هر كه را
مىخواهد در رحمت خود كند، لذا صلح را براى شما مقدر كرد. سوره فتح آيه 25.