responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 578

نيست به عكس اين باشد و به فرض هم كه اين نكته در نظر نبوده باشد، قطعا وجه اينكه خير و شر را معروف و منكر خوانده، اين است كه به حسب نظر دين، خير معروف و شر منكر است، نه به حسب عمل خارجى.

و اما اينكه فرمود:(وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ) بعضى از مفسرين گفته‌اند: كلمه من براى تبعيض است، چون امر به معروف و نهى از منكر- و به كلى دعوت به سوى خير- از واجبات كفايى است و مثل نماز و روزه واجب عينى نيست و قهرا وقتى در هر جامعه‌اى عده‌اى اين كار را بكنند، تكليف از سايرين ساقط مى‌شود.

ولى بعضى گفته‌اند: اين كلمه بيانيه است. و مراد از آيه شريفه اين است كه: شما با اين اجتماع صالح (و متمسك بحبل اللَّه) كه داريد، بايد امتى باشيد كه به سوى خير دعوت مى‌كنند .

در نتيجه جريان اين كلام همانند اين است كه بگوئيم: و ليكن لى منك صديق [1] كه منظورمان از اين سخن اين است كه تو بايد دوست من باشى. و ظاهرا منظور اين مفسر از بيانيه بودن من اين است كه اين كلمه، نشويه ابتدايى باشد.

و آنچه سزاوار است گفته شود اين است كه بحث و بگو مگو در اينكه كلمه من تبعيضى است و يا بيانيه، بحثى بى‌فايده است و به نتيجه‌اى منتهى نمى‌شود. براى اينكه دعوت به خير و امر به معروف و نهى از منكر از امورى است كه اگر واجب باشد طبعا واجب كفايى خواهد بود. چون بعد از آنكه فرضا يكى از افراد اجتماع اين امور را انجام داد، ديگر معنا ندارد كه بر ساير افراد اجتماع نيز واجب باشد كه همان كار را انجام دهند.

پس اگر فرض كنيم، امتى هست كه روى هم افرادش داعى به سوى خير و آمر به معروف و ناهى از منكرند، قهرا معنايش اين خواهد بود كه در اين امت افرادى هستند كه به اين وظيفه قيام مى‌كنند.

پس مساله در هر حال قائم به بعضى افراد جامعه است، نه به همه آنها و خطابى كه اين وظيفه را تشريع مى‌كند، اگر متوجه همان بعضى باشد كه هيچ، و اگر متوجه كل جامعه باشد، باز هم به اعتبار بعض است.

و به عبارتى ديگر، بازخواست و عقاب در تخلف اين وظيفه، متوجه تك تك افراد است. ولى پاداش و اجرش از آن كسى است كه وظيفه را انجام داده باشد. و به همين جهت‌


[1] بايد كه من از ناحيه تو دوستى داشته باشم.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 578
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست