نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 384
مىگويد: منظور از انفسنا على ع است
و هيچ اشكالى نيست كه رسول خدا ص على ع را دعوت كرده باشد.
شاگرد وى در
تفسير المنار بعد از اشاره به روايات گفته است: ابن عساكر از جعفر بن محمد ع از
پدرش روايت كرده كه در ذيل آيه:(فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا
وَ أَبْناءَكُمْ ...)، فرموده: رسول خدا ص براى مباهله ابى بكر و
پسرش و عمر و پسرش و عثمان و پسرش را آورد، و ظاهرا كلام در جماعتى از مؤمنين
مىباشد.
المنار بعد
از نقل كلام استادش كه ما نيز نقلش كرديم مىگويد: در اين آيه بطورى كه ملاحظه
مىكنيد زنان را هم در امور اجتماعى شركت داده، آن هم در امور دقيق، چون هماوردى
قومى و احتجاج دينى، و اين مبنى بر آن است كه زن را هم مانند مرد اعتبار كرده
باشد، حتى در كارهاى عمومى، مگر بعضى از امور عامهاى كه استثنا شده، آن گاه كلام
خود را در اين باره طول داده.[1] مؤلف قدس
سره: اما آن روايتى كه نقل كرده، روايت شاذه و ناشناختهاى است كه مخالف با تمامى
روايات وارده در شان نزول آيه است و به همين جهت مفسرين از آن اعراض كردهاند، و
صرفنظر از ناشناختگى و اعراض مفسرين از آن، مشتمل بر مطلبى است كه مخالف با واقع
است و آن اين است كه براى تمامى نامبردگان پسرى اثبات كرده، با اينكه در آن روز
همه آنان پسر نداشتند.
و كانه
منظورش از اينكه گفت: و ظاهر كلام در جماعتى از مؤمنين باشد اين بوده
كه بگويد: من از ظاهر روايت چنين مىفهمم كه رسول خدا ص تمامى مؤمنين و اولاد
ايشان را جمع كرده، كه اگر مرادش از آن عبارت اين بوده باشد قهرا ذكر اسامى ابو
بكر و پسرش و آن ديگران كنايه خواهد بود از اينكه رسول خدا ص تمامى مؤمنين را حاضر
ساخته و به نظر چنين مىرسد كه خواسته است با اين حرف نظريه استاد و شيخ خود را در
معناى آيه تاييد كند، ولى تو خواننده عزيز خودت به خوبى مىتوانى ارزش اين روايت
را با در نظر گرفتن شذوذ و ناشناختگى سندش و اعراض مفسرين از آن و دلالت متن آن بر
معنايى كه اين استاد و شاگرد كردهاند، به دست آورى.
و اما اينكه
گفت: آيه بطورى كه ملاحظه مىكنيد زنان را هم در امور اجتماعى شركت داده
... بايد به وى گفت: اگر آيه شريفه چنين دلالتى را در مورد زنان داشته باشد،