نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 259
و اما نوح، اولين پيامبر از پنج پيغمبر اولوا
العزم است كه كتاب و شريعت بر آنان نازل گرديد، كه بيانش در تفسير آيه:(كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ)[1] گذشت، و در حقيقت
نوح پدر دوم نوع بشر است، (چون در داستان طوفان كسى به جز او و خاندانش در روى
زمين زنده نماند، و خداى تعالى همين معنا را در آيهاى كه به وى سلام داده بيان نموده
و فرموده:(وَ جَعَلْنا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْباقِينَ، وَ
تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ، سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ)[2].
[معناى
كلمه آل و بيان مراد از آل ابراهيم و آل عمران ]
در آيه
شريفه، آل ابراهيم و آل عمران را هم از اصطفا شدگان شمرده، و كلمه آل
به معناى خاص هر چيز است.
راغب در
مفردات خود گفته: بعضى گفتهاند كه كلمه آل قلب شده كلمه
اهل است، براى اينكه همين آل وقتى كوچك مىشود و مىخواهند
بگويند فلانى خاندانى كوچك دارد، مىگويند او داراى اهيل است، چيزى كه هست
كلمه آل اين فرق را با كلمه اهل دارد كه كلمه
آل همواره به كلمه معرفه، آنهم معرفهاى كه صاحب شعور باشد اضافه مىشود، و
هرگز بر كلمه نكره و بر زمانها و مكانها اضافه نمىشود، گفته مىشود آل فلانى، ولى
هيچوقت نمىگويند آل رجل آل مردى، و نيز نمىگويند: آل
قرن دهم ، و يا آل همدان و همچنين نمىگويند آل خياط
بلكه هميشه به چيزى كه شريفترين و برترين فرد در صنف خويش باشد اضافه مىشود،
مانند آل اللَّه و آل السلطان به خلاف كلمه
اهل كه به همه كلمات نامبرده اضافه مىشود، مختص به يك مورد و دو مورد نيست،
مثلا مىگويند اهل اللَّه ، اهل الخياط اهل قرن
دهم ، اهل همدان .
بعضى ديگر
گفتهاند: كلمه آل در اصل اسم شخص است، و وقتى بخواهند كوچكش كنند
مىشود أويلا، و در مورد چيزهايى كه اختصاص ذاتى به انسان داشته باشد استعمال
مىشود يا از راه خويشاوندى نزديك، و يا از راه موالات و دوستى صميمى.
پس مراد از
آل ابراهيم و آل عمران، نزديكان خاص از خاندان آن دو جناب است، و نيز از كسانى كه
به آن خانواده ملحق مىشوند، كه بيانش گذشت.
پس آل
ابراهيم بطورى كه از ظاهر كلمه بر مىآيد، عبارتند از پاكان از ذريه آن جناب،