نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 256
شرك اين است كه آدمى كسى را دوست بدارد، با اينكه
بداند شايبهاى از جور و ستم دارد، و كسى را دشمن بدارد با اينكه بداند او عادل
است، (ممكن است معناى حديث اين باشد كه كسى را به خاطر شايبهاى از جور كه در او
است دوست بدارد و شخصى را به خاطر اينكه تا حدودى عادل است دشمن بدارد) و آيا دين
جز حب و بغض در راه خدا چيزى ديگر است؟ با اينكه خداى عز و جل فرموده:(قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ) و نيز در
آن كتاب آمده كه احمد و ابو داود و ترمذى و ابن ماجه و ابن حبان و حاكم از ابى
رافع از رسول خدا 6 نقل كردهاند كه فرمود: مبادا يكى از شما را مسلط بر اريكه
حكمرانى ببينم كه وقتى دستورى از دستورات من از آنچه بدان امر و از آن نهى كردهام
برايش پيش آيد، بگويد: ما اين حرفها سرمان نمىشود، ما تنها از آنچه در كتاب خدا
است پيروى مىكنيم[1].