نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 20
كه كتاب و فرقان نازل مىكند، و همو است كه كفار
را با بلاهاى آسمانى و زمينى خود عذاب مىنمايد، و آن خدا اگر هدايت مىكند، و يا
كتاب مىفرستد، و يا گروهى را عذاب مىكند، از روى حكمت و عزتش مىباشد.
بحث
روايتى
[روايتى
متضمن محاجه و مباحثه رسول اللَّه 6 با سران نصاراى نجران]
در مجمع
البيان، از كلبى و محمد بن اسحاق و ربيع بن انس روايت كرده كه گفتهاند: اوايل اين
سوره تا حدود هشتاد و چند آيه در مورد هيات اعزامى از نجران نازل شده، كه شصت نفر
سواره بودند، و نزد رسول خدا 6 آمدند، در حالى كه چهارده نفرشان از اشراف، و در
بين آن چهارده نفر سه نفر پيشوا وجود داشت[1].
يكى به
نام عاقب كه امير آن قوم و طرف مشورتشان بود، وى كسى بود كه بدون رأيش
هيچ كارى انجام نمىدادند. و نامش عبد المسيح بود.
دومى مردى
ثروتمند بنام ايهم سيد و بزرگ قوم بود، كه با پول او اين سفر را كرده
بودند.
سومى مردى
بنام حارثة بن علقمه كشيش و عالم دينى آنان و امام و مدرس مدارس آنان
بود، و در ميان قوم نجران شرافت و احترام خاصى داشت، كتب دينى را او به ايشان درس
مىداد، و پادشاهان روم، او را به رياست دينى برگزيده و پاس حرمتش مىداشتند، و به
احترام او كليساها بنا نهاده بودند، چون مردى فاضل و مجتهد در دين بود.
اين هيات با
داشتن چنين مردانى در مدينه به رسول خدا 6 وارد شده، و داخل مسجد آن جناب گشتند
در حالى كه آن حضرت نماز عصر را خوانده بود، هيات اعزامى همه، لباس رسمى كشيشها
در تن داشتند، جبههايى قيمتى و رداهايى زيبا.
بعضى از
صحابه رسول خدا 6 همين كه اين هيات را ديدند گفتند:
ما تا كنون
مردانى به اين وقار نديده بوديم، اتفاقا وقتى وارد مسجد شدند هنگام نمازشان بود،
طبق مراسم خود ناقوسى نواخته و برخاستند و در مسجد رسول خدا 6 به نماز ايستادند.
صحابه عرض
كردند: يا رسول اللَّه اينها دارند در مسجد تو نماز مىخوانند!!.